۱۳۸۸ مرداد ۳۱, شنبه

آدرس جدید آژانس خبری تفتان


از آنجائیکه وبلاگ آژانس خبری تفتان پر بیننده ترین و محبوب ترین وبلاگ بلوچستان توسط وزارت اطلاعات فیلتر شده و عزیزان و جوانان از طریق ایمیل خواهان ایجاد آدرس جدید تفتان بودند دست اندرکاران تفتان آدرس جدید آژانس خبری تفتان را ارائه می دهند تا مردم به آسانی از حقائق مطلع و با خبر گردند.
آدرس جدید :
http://taftana.blogspot.com/

از جوانان عزیز می خواهم آدرس جدید را از طریق اس ام اس و مسنجر تبلیغ کنند وآن را برای همه دوستان خود ارسال نمایند.
مدیریت آژانس خبری تفتان

۱۳۸۸ مرداد ۱۳, سه‌شنبه

نظر کاربر عزیزی با نام محمد از مکران


باتشکر از محمد کریم بلوچ عزیز درود برشما و خسته نباشید . دوستان عزیز تنها راه برون رفت از وضعیت بسیار ناخوشایند بلوچستان فقط و فقط مبارزه علیه متجاوزان می باشد . لذا هرکسی از احاد مردم بلوچ به طرق مختلف می توانند جهاد کرده و در راه ازادی سرزمین خودشان سهمی داشته باشند .

به عنوان مثال می توانند همچون مبارزان جندالله و سایرین اسلحه به دست گرفته ومبارزه مسلحانه را در پیش بگیرند و اندسته از عزیزانی که امکان مبارزات مسلحانه برایشان مقدور نیست می توانند از راه تحصیل علم و دانش و کسب مدارج عالیه دانشگاهی در این مبارزه شرکت بکنند و یا کسانی دیگر با همایت مالی از مبارزان و دانشجویان و طلاب می توانند در این مبازه سهیم شده .

حتی دوستان عزیز بلوچی که در طی سیاست 30ساله اخوندی که می خواهند همه جوانان بلوچ را به دام اعتیاد بکشانند و بدین روش حذف بلوچها را در راس برنامه کاری خودشان داشتند شما عزیزان می توانید با ترک اعتیاد خود نیز در راه جهاد و مبارزه علیه اشغالگران سهیم باشید .

حتی دختران و مادران عزیز نیز با دعاهای خیر خود می توانند در این انقلاب و قیام علیه اشغالگران سهیم باشند . در اخر از عموم مردم چه جوان و چه پیر یا زن یا مرد فرقی نمی کند با هر جنس و سنی که دارید همه شما می توانید در این انقلاب و قیام علیه ظالمان و متجاوزان به خاک و ناموس خودتان سهیم بوده و در اخرت و دنیاخداوند ازتان راضی و خوشنود می گردد .

و قطعا یقین داشته باشید که دعای خیر مادران زیادی همچون مادر رویا سارانی بدرقه راهتان است و خداوند نیز شمایانی را که جهت دفاع از وطن و اسلام ناموس صحابه جهاد می کنید دوستتان دارد و از شما همایت خواهد کرد. محمد از مکران

بیوگرافی نخستین و اجمالی من


من شهریاری نوکر و هم منقل آقا خامنه ایعضو انصار الشیطان به مسوولیت آقا مجتبی شازده آقانماینده انتصابی آقا در مجلس شورای نمایشی آقاو از فراکسیون به اصطلاح اصولگرایان مجلس عضو کیسیون بهداشت و درمان مجلس فرمایشی
اهل روستای محمد آباد زابل
شیعه اثنی عشری و معتقد به مرام ضاله حجتیه..........

.......................

من یک ومپایر هستم
در مکیدن خون مردم بلوچ سادیسم دارم
من با لابی خودم نقشه محو بلوچستان را مثل احمدی نژاد که اسراییل را محو کرد داشتیم
اصالتا ما مهاجریم و هر کار کردیم که بلوچستان را و بلوچ را نابود کنیم که هیچ همین سیستان که از بلوچهاست و ذره ذره خاکش گواهی آن را می دهند در آینده ای نزدیک ما را از آنجا بیرون خواهند کرد

من کاری کردم که هر طفل بلوچ در تار و پودش از من و هر زابلی کینه و نفرت داشته باشند
اینطوری که من دارم می روم واقعا راهم به ترکستان است و زابلیهای بدبخت را روزی نه چندان دور فدای افراط گرایی خودم می کنم

...........................

بیشتر با من آشنا شوید

من برای اینکه حسابی خودم را به نوکری و هم منقلی خامنه ای برسانم در خانه ام یک عکس از زمانی که خامنه ای در ایرانشهر تبعید بود در خا نه ام نصب کرده ام ( در این عکس من واو در کنار هم ایستاده ایم)
جالب این است که آقا در این عکس لباس بلوچی بر تن دارند
البته منقل من و آقا باهم کمی فرق دارد زیرا آقا قلیون چراغ (شیره) استفاده می کنند و من بافور (تریاک) استفاده می کنم که در کل فرقی ندارد چون اساس همان هم منقلی و چای نباتی است که در محضر آقا باشم
اینها اسراری هستند که خیلی از هم پالکیهای فاشیست خودم هم خبر ندارند و من فقط با چند نفر معدود هم منقل هستم که اگر شما خواستید نامشان را فاش می کنم.

zaboljan.blogspot.com

یاد یعقوب مهرنهاد


یعقوب مهرنهاد در سحرگاه چهاردهم مرداد ماه 1387 در زندان مرکزی زاهدان اعدام گردید
اما من یعقوب مهرنهاد متولد سال 58 شمسی وساکن دیار مردان وزنان خونگرم وصبور ونوع دوست بلوچستان می باشم و به روز نمودن وبلاگ نیز به دلیل مشغله های فراوان در انجمن جوانان صدای عدالت که سازمانی مردمی وغیرحکومتی وبرای خدمت به همنوعان وجامعه بشری می باشد ... این صدای جوانی وبلاگ نویس بود که در سحرگاه چهاردهم مرداد ماه 1387 در زندان مرکزی زاهدان اعدام گردید و یگانه جرم او ابراز اندیشه و تلاش در جهت حقوق اولیه مردم محروم بلوچ بود ، اما صدای او خاموش نخواهد ماند.

۱۳۸۸ تیر ۲۴, چهارشنبه

آدرس جدید آژانس خبری تفتان

از آنجائیکه وبلاگ آژانس خبری تفتان پر بیننده ترین و محبوب ترین وبلاگ بلوچستان توسط وزارت اطلاعات فیلتر شده و عزیزان و جوانان از طریق ایمیل خواهان ایجاد آدرس جدید تفتان بودند دست اندرکاران تفتان آدرس جدید آژانس خبری تفتان را ارائه می دهند تا مردم به آسانی از حقائق مطلع و با خبر گردند.
آدرس جدید :
از جوانان عزیز می خواهم آدرس جدید را از طریق اس ام اس و مسنجر تبلیغ کنند وآن را برای همه دوستان خود ارسال نمایند.
مدیریت آژانس خبری تفتان

۱۳۸۸ تیر ۲۳, سه‌شنبه

انتظار اهل سنت از مسئولین نظام رفع تبعیضات بین شیعه و سنی و بین اقوام و مذاهب ایرانی است


به گزارش آژانس خبری تفتان به نقل از سنی آنلاین مولانا عبدالحمید در بخش دوم سخنان روز جمعه به سیاستهای موجود نظام در برابر اهلسنت انتقاد کرد و فرمود:بنده به عنوان انتظار نه به عنوان انتقاد عرض می کنم که مسئولین نظام و کسانی که خداوند متعال امور ما را به دست آنها داده است این دو مطلب را مورد توجه قرار دهند.

یکی اینکه فشارهایی که در طول این سی سال اهل سنت تحمل کرده اند وگاهی در حدی بوده که دندان به جگر گذاشته اند ولی نخواسته اند که اختلاف و مشکلات به وجود بیاید بلکه اخوت اسلامی حفظ شود و جمهوری اسلامی با مشکلات مواجه نشود و اهل سنت هم وحدت ملی و هم امنیت ملی را حفظ کرده اند، لذا جامعه اهل سنت انتظار دارد که این فشارها برطرف شوند واهل سنتی که در قرون متمادی در سطح کشور اسلامی با برادران شیعه بوده اند، آزادی مذهبی و آزادی مشروعی که قانون به آنها داده است، داشته باشند.

خطیب جمعه اهل سنت زاهدان در ادامه افزود: از نظام جمهوری اسلامی انتظار داریم که جلوی افراد قدرتمند یا بعضی نهادها و ارگانهایی که بر خلاف قانون اساسی، اعمال سلیقه نموده و از روی تعصبات فشار آورده اند را بگیرند و از اعمال سلیقه جلوگیری نمایند.

دومین انتظار اهل سنت سطح کشور، رفع تبعیضات بین شیعه و سنی و بین اقوام و مذاهب ایرانی است و به همه با نگاه یکسان و با نگاهی که به دو برادر می شود، به آنها نگاه بشود. همه را به عنوان دید حکومتی، نه دید مذهبی نگاه کنند زیرا دید حکومتی دید وسیعی است و ما امیدورایم که در این سال و سالهای بعد شاهد نگاههای برابر باشیم به طوری که هیچ قومی بر قومی دیگر و هیچ مذهبی بر مذهب دیگری ترجیح داده نشود.

مسئولین بزرگوار و نظام باید همه را با دید یکسان و نگاهی که به دو برادر می شود و با دید حکومتی نگاه کنند نه با دید قومی و مذهبی و این چیزی است که ما مطمئینم امنیت ملی ما را تقویت می کند و جای حرفی برای هیچ کس نه در داخل و نه در خار ج نمی گذارد و تمام بهانه را از دست افراد افراطی و تندرو و دشمنان و زمینه سوء استفاده را از دست فرصت طلبان می گیرد.

لذا این مطالبی که گفته می شود به نفع نظام جمهوری، به نفع حاکم و به نفع وحدت و اخوت اسلامی است که همه ما دنبال آن هستیم.ایشان ادامه داد: ما نباید برای افراطیون از هر طرفی که باشند (از اهل سنت باشند یا از اهل تشیع) فرصت بدهیم که موفق شوند منطقه را ناامن کنند و افراد معتدل و عاقل منطقه را کنار بزنند. لذا این فرصت باید از تندروهای هر دو گروه گرفته شود و سیاست درست حاکم شود.

مولانا عبدالحمید در ادامه متذکر شد: ما از روی دلسوزی می گوئیم که سیاست باید اصلاح شود. در تمام دنیا مرسوم است که وقتی سیاستی جوابگو نباشد آن سیاست را عوض می کنند و به جای آن سیاست درست و کارآمدی را جایگزین می کنند و آن سیاست درست همان سیاستی است که رضایت ملت را بگیرد.

ما بر آن عقیده هستیم که هیچ حکومتی تنها با قدرت نظامی نمی تواند پایدار باشد، بلکه حکومتها با اعتماد مردم و جلب رضایت آنان پایدار می مانند.

لذا ما به عنوان یک کسی که خیرخواه نظام و خیرخواه اهل سنت و شیعه هستیم توصیه می کنیم که برای ایجاد وحدت ملی و امنیت پایدار در سیاست مقداری تجدید نظر شود و بر اساس اندیشه ای نو در صدد تحقق وحدت ملی برآئیم.مولانا در ادامه به وسعت دیدگاه جامعه اهل سنت اشاره کرد و فرمود: ما حتی تعرض به حقوق یهودیان، مسیحیان و دیگر اقلیتهای مذهبی در کشور ایران زندگی می کنند را حرام می دانیم.

ایشان ادامه داد: این را نیز باید یاد آوری کنم که این مطالبی که مطرح شد، نظر عموم علمای است که ما با آنها شناخت داریم و همه علمای منطقه در این مورد اتفاق نظر دارند و حساب عموم علما از افراد افراطی و تندرو کاملاً جدا است.

مولانا عبدالحمید افزود: این مطلب را به این خاطر یاد آوری کردم که یک زندانی را در یک محفل حاضر کرده بودند و اعترافاتی پخش شده بود مبنی بر اینکه علما به ما چیزی نگفته اند و ما را راهنمائی نکرده اند در حالی که کسانی که با علما رفت و آمد دارند و از نزدیک میشناسند می دانند که موضع علمای منطقه درباره این موارد چیست، و اینکه یک زندانی اعترافاتی بکند احتمال دارد که خیلی از حرفهای وی درست نباشد و به خاطر تطمیع یا وعده هائی که به او داده شده است چنین حرفهائی بزند، البته پخش اعترافات زندانیان در محافل عمومی کار مناسبی نمی باشد.

بلوچستان ءِ پلیں شهیدان ءَ هزاران سلام


بلوچستان ءِ پلیں شهيدان ءَ هزاران سلام


مروچی مئے گلزمین ءُ شزادیستگیں کوم پدا سوگیگ بوتنت۔ رستريں ڈنی ءُ زابلی ياں
مئی ايرآپ ( زاهدان) ءَ ايرهون کتگ.
سينزده پلیں بلوچ ماں ايرآپ (دزآپ، زاھدان) ءَ رستریں حکومتی یانی دست ءَ چہ کوم ءُ سیاد ءُ وارس ءُ چه زند ءَ سندگ ءُ جتا کنگ بوتنت۔ جناوریں حکومتی گوں رستری کينگاں بلوچ ورنایاں درنجنت ءُ مئے پلیں ورنایانی دست ءُ پاد جنگ ءُ ساہ دیگ ءَ چارنت ءُ گَل کننت۔
دگنيا ءِ کجام جاگه ءَ بيد چه ايران نامیں جنگلءَ چوشين رستری بيت؟ مئے پلیں ورنايانی کــُشتارءُ ساهگری، تهران ءِ جلاد یں فاشيست ءُ جناوریں زابلی يانی ھشت پاس ءِ اصلی کار بوتگ.
دراھیں بلوچان بايد انت هژار به بنت که ايران ءِ اطلاعات ءُ جاسوسی اداره مئے چُکچیں کنگ ءِ واب ءَ گندگاينت. مئے ورنا پاهو ديگ بنت که بلوچ انت ءُ آ بلوچ ءِ نام بر انت.

چُشيں رستری ماں بلوچستان ءِ چنت هزار ساليگيں تاريخ ءَ کم درور انت. شهرياری، دهمرده، علی محمد آزاد ءُ سليمانی ءُ هونواريں آخوند حميدی چه ياجوج ءُ ماجوج( بلاهان) ءُ اسکندر ءِ لشکرءَ هونوار تر انت ءُ په بلوچ کُشی ءَ مئے تاريخ ءِ بد نام ترين ءُ شوم تريں رستران انت.
اے تهاريں دور ءِ بلوچ کشی ءِ مزنتريں مجرم ءُ گنه کار وتسريں آخوند خامنه ای ءِ جند انت۔ . نالائکيں احمدی نژاد، رستريں شهرياری، بے دريں دهمرده، بزدليں نورا، گنوکيں سليمانی ءُ هونواريں ابراھیم حمیدی گوں آدگه ڈنی یاں مئے پلیں ورنايانی قاتل ءُ کُشوک انت.

بلے دلجم اوں کہ بلوچ ورنايانی زگريں هونان بلوچستان ءِ آجويی ءُ آزاتی ءِ سهریں راه ءَ سهرتر کنت. اے نمیرانیں شهيدان ءِ ونده ھما وھد ءَ پہ جوانی گرَگ بنت که بلوچ راج، آزاتی ءُ وت مستری ءِ مِنزل ءَ سر
به بيت. انشاالله.



بلوچستان ءِ پلين شهيدان ءَ هزاران سلام

پروشت ءُ پروش بات ايران ءِ شيعی ـ فاشيستی حکومت

آزات ءُ آباد بات گنجين بلوچستان

محمد کريم بلوچ
۱۴ جولای ۲۰۰۹

گاهشمار نا امنی در استان سیستان و بلوچستان


استان سیستان و بلوچستان در جنوب شرقی ایران در چند سال اخیر به یکی از نا امن ترین استانهای مرزی این کشور تبدیل شده است.
آمیخته بودن جمعیت شیعه و سنی، فعالیت گروه های مسلح بلوچ، مرز طولانی با پاکستان، قاچاق سودآور مواد مخدر، تبیعض و نارضایتی اهالی از مسئولان محلی و حکومت مرکزی و دسترسی آسان به سلاح غیرمجاز همگی از عواملی معرفی شده اند که در تضعیف امنیت این استان موثرند.
ادامه مطلب

اعدام چهارده تن از اعضاى "جند الله" در سیستان وبلوچستان ايران


العربیه : در حالى كه خبرگزاريهاى جهان توجه خود را به حوادث ومواضع نيروها و شخصيت ها در تهران متمركز كرده اند و خبرنگاران خارجى مستقر در تهران با بخشنامه ى رسمى دولتى براى تهيه گزارش مجاز به خروج از هتل هاى خود نيستند اخبارى از ادامه ى اعدامها در جنوب شرق ايران به گوش مى رسد.

خبرگزارى نيمه رسمى فارس در روز سه شنبه 14/7/2009 گزارش داد كه تعدادى از افراد گروه ريگى (جند الله) بامداد امروز سه شنبه به دار آويخته شدند.اين خبرگزارى روز گذشته (دوشنبه) خبر از آن داد كه 14 نفر از اين تشكيلات مسلح از پيروان اهل سنت در شهر زاهدان (جنوب شرق ايران) در ملأ عام به دار آويخته مى شوند و يكى از اين افراد عبدالحميد ريگى برادر عبدالمالك ريگى رهبر تشكيلات جندالله مى باشد.

اين در حالى است كه همين خبرگزارى در روز شنبه 6/6/2009 به نقل از اعلاميه ى روابط عمومى دادگسترى سيستان و بلوچستان گزارش داد عبدالحميد ريگى برادر عبدالمالك ريگى رهبر تشكيلات جندالله در سيستان و بلوچستان و يك عضو ديگر اين تشكيلات به نام رضا قلندرزهى در زاهدان به دار آويخته شدند. خبرگزارى فارس يادآور شده بود كه حكم صادره از سوى دادگاه انقلاب اسلامى در مورد اين 2 تن صادر شده و به اجرا درآمده است.

ليكن از سوى ديگر ابراهيم حامدى رئيس تشكيلات قضايى سيستان و بلوچستان ضمن اعلام خبر اعدامها در روز سه شنبه 14/7/2009، اظهار داشت كه "عبدالحميد ريگى برادر عبدالمالك ريگى در اواخر اين هفته حلق آويز خواهد شد".

وى توضيح داد كه اعدام افراد وابسته به جند الله در زندان صورت گرفته است.يادآور مى شود در ايران برخی از اعدامها را در ملأ عام انجام می شود. در همين رابطه در اولين روزهاى ماه ژوئن يكى دو روز بعد از وقوع انفجارى در مسجد على ابن ابى طالب زاهدان 3 نفر را به اتهام شركت در اين انفجار، در نزديكى مسجد به دار آويختند.

اين افراد از سوى مقامات قضايى ايران متهم به وابستگى به "جند الله" بوده اند.

بلوچستان سالهاست كه شاهد حملاتى به نيروهاى دولتى و درگيريهاى متقابل مى باشد كه عمدتاً به "جندالله " نسبت داده مى شود. اين تشكيلات را شخصى به نام عبدالمالك ريگى رهبرى مى كند. او و پيروانش مى گويند كه براى احقاق حقوق قومى و مذهبى خويش مبارزه مى كنند وخواهان آزادى هاى مذهبى، مساوات قومى و زبانى، مشاركت در امور كشور و توسعه ى اقتصادى و فرهنگى منطقه ى خويش هستند.

اين تشكيلات از سوى دولت ايران به وابستگى به امريكا و القاعده متهم شده است.مسئولان در تهران مى گويند كه "اين گروهك، يك تشكيلات تروريستى است كه با حمايت امريكا، افكار القاعده را پيش مى برد".

شورای مقاومت ايران جامعه جهاني را به محكوم كردن اعدام جمعي 13 زنداني در زاهدان فرا مي خواند


رژيم آخوندها, سحرگاه امروز 23 تيرماه, در يك جنايت سبعانه 13 زنداني سياسي را در زاهدان بدون ذكر هويت و صرفاً با عنوان آخوند ساخته «محارب با خدا و مفسد في الارض» اعدام كرد.

هدف رژيم از اين اعدام دستجمعي كه قربانيان آن ماهها در شرايط بسيار وخيم و تحت شكنجه به سر برده بودند و از كمترين حق دفاع يا محاكمه عادلانه برخوردار نبودند، ايجاد رعب و وحشت براي ممانعت از گسترش قيام مردم در خطه سيستان و بلوچستان است.

رژيم آخوندي از نفرت و انزجار عموم مردم محروم اين استان از اين رژيم بخاطر سركوب و تبعيض و فقر...به غايت وحشت كرده است.ايرنا, خبرگزاري رسمي آخوندها, روز پيش از آن اعلام كرده بود كه اين افراد در ملاعام اعدام خواهند شد و رژيم آخوندها از مردم خواسته بود تا در محل اجراي حکم اعدام حضور يابند, اما ملايان حاكم در هراس از اعتراضات عمومي, امروز مجبور شد كه آنها را در داخل زندان شهر زاهدان اعدام كند.

مقاومت ايران ضمن تسليت به خانواده هاي داغدار اعدام شدگان، عموم مجامع بين المللي و سازمانهاي حقوق بشري را به محكوم كردن اين جنايت وحشيانه فرا مي خواند و خواستار ارجاع پرونده سركوب وحشيانه تظاهرات مسالمت آميز مردم در سراسر كشور، اعدامهاي جمعي و خودسرانه و سركوب سيستماتيك اقليتهاي مذهبي و قومي به شوراي امنيت ملل متحد مي باشد.

بي عملي و تعلل جامعه بين المللي در مقابل جنايات اين رژيم و ادامهٌ معامله و مماشات با آن، مشوق اين رژيم در كشتار و اعدام بوده است. در يك ماه گذشته، حداقل 50زنداني اعدام شده اند، بيش از 200تن در تظاهرات ضد حكومتي به قتل رسيدند، هزاران تن مجروح و هزاران تن به اسارت در آمدند و تحت شكنجه قرار گرفتند و شماري از آنان زير شكنجه به شهادت رسيدند.

اين است بيلان فاشيسم ديني حاكم بر ايران در عرض يكماه.

دبيرخانه شوراي ملي مقاومت ايران23 تيرماه 1388 (14 ژوئيه




Iranian Resistance calls on international community to condemn execution of 13 prisoners in ZahedanThe clerical regime executed 13 political prisoners in Zahedan, provincial capital of Sistan and Baluchestan in southeast Iran , at dawn on Tuesday. They were accused of "Waging war on God," and "Spreading corruption on earth."The aim of the mass execution by the regime is to create fear in order to prevent the spread of popular uprising in the province. The victims had spent months in critical condition under torture and were deprived of the right to legal counsel or a fair trial. The clerical regime is extremely fearful of the deprived people in this province and their rage against it over repression, discrimination and poverty.IRNA, the mullahs’ official news agency, reported on Monday that the victims were to be hanged in public and the regime invited people to attend the event, but, in fear of general outrage, the regime was compelled to carry out the executions inside the prison in Zahedan.The Iranian Resistance offers its condolences to the bereaved families of those executed today and calls on all international human rights organizations to condemn this heinous crime. It also calls for the referral of the regime’s dossier on brutal suppression of peaceful demonstrators, mass and arbitrary executions, and systematic suppression of religious and ethnic minorities to the UN Security Council for adoption of immediate measures to stop them.Inaction and delay by the international community in the face of the regime’s crimes and its continued appeasement by the West has only emboldened the regime in its crimes and executions.The clerical regime’s record in the past month includes at least 50 executions, and it has killed more than 200 people in peaceful anti-government demonstrations, and injured and arrested thousands of others, and it has tortured many detainees in some cases to death

.Secretariat of the National Council of Resistance of IranJuly 14, 2009

نظرات کاربران

talha گفت...
بنام خداوند
مردان جنگ دلیران همچو شیر و پلنگ.
سلام ودرود خدمت امیر عبدالمالک بلوچ رهبرعزیزتر ازجانم و لعنت ونفرین برعلی گدای شیره ای
سه روزقبل یکی از دوستان برادرم که 19 سال سن داره از زندان اوین تهران زنگ زد داشت گریه میکردوقتی ازش پرسیدیم چی شده گفت امروز مامورها اومدن وبدون هیچ دلیلی پنج نفراز دوستهاشو انتخاب کردن وبردن اعدامشون کردند دونفربلوچ وسه نفرترک بودن فقط بخاطر اینکه جوونهای تهرانی روبترسونن وامروز جنایتشونو درزاهدان تکرار کردند ای خامنه احمق سی ساله دارید جوونهای بلوچ رو اعدام میکنید ولی بازهم نتونستیدهیچ غلطی بکنید انشاالله با رهبری امیرعبدالمالک تمام جوونهای ایران متحدویکپارچه خواهندشد ودمار از روزگارشما اخوندهای خونخوار در خواهنداوردانشاالله
talha گفت...
بنام حق
گرگها خوب بدانند در این ایل قریب پدر اگر اعدام شدتفنگ پدری هست هنوز
/گرچه مردان قبیله کشته شدند توی گهواره چوبی پسری هست هنوز
/ اب اگرنیست هراسی نیست در قافله ما دل دریایی وچشمان تری هست هنوز
/ای اخوندهای احمق حالا دیگه تمام ملت ایران فهمیدندکه شما چه کثافتهایی هستید اینجا با برچسب اشرار میکشید اما جوانان تهران که اشرارنبودند اونجا از چه برچسبی استفاده میکنید احتمالا اون جوونهای بیگناه منافق وضدانقلاب هستندخاک برسرکثیفتان با این انقلاب نجس بدترین منافق روی زمین خودشماهستید
لعنت برمنافقین عمامه به سر
ناشناس گفت...
پیشاپیش شهادت این عزیزان را به خانواده و همه مبارزان راه حق تبریک عرض می نماییم و از الله رب العزت برایشان مغفرت و جنت الفردوس اعلی استدعا داریم
نصرمن الله و فتح قریب
مرگ بر آخوند خامنه ای جنایتکار

گفتگوی رهبر جنبش مقاومت امیر عبدالمالک بلوچ در شبکه رنگارنگ


جهت دانلود فایل صوتی گفتگوی کامل رهبر جنبش مقاومت امیر عبدالمالک بلوچ با شبکه رنگارنگ کلیک نمائید:

لینک:




تهیه :آژانس خبری تفتان

گزارش بی بی سی از اعدام جوانان مظلوم بلوچ

سیزده نفر به جرم عضویت در گروه جندالله اعدام شده اند اما اجرای حکم یکی از محکومان به تعویق افتاده است.
روز سه شنبه، 14 ژوئیه (23 تیر)، به نقل از ابراهیم حمیدی، رئیس کل دادگستری استان سیستان و بلوچستان، گزارش شد که احکام سیزده نفر که به جرم عضویت در گروه جندالله به اعدام محکوم شده بودند به اجرا گذاشته شده اما حکم عبدالحمید ریگی، برادر عبدالمالک ریگی، رهبر این گروه، چند روز به تعویق افتاده است.
آقای حمیدی در مورد دلیل تعویق در اجرای این حکم گفته است که یکی از مراجع امنیتی استان سیستان و بلوچستان اطلاعاتی در مورد این پرونده به دست آورده که تکمیل آنها مستلزم ادامه تحقیقات از عبدالحمید ریگی است.

اطلاعیه جدید جنبش در مورد اعدام 13 جوان مظلوم بلوچ

بسم الله الرحمن الرحیم
و اذا اصابتهم مصیبة قالوا انا لله و انا الیه راجعون
بدینوسیله جنبش مقاومت جندالله شهادت مظلومانه جمعی از جوانان مظلوم و بی دفاع را توسط جنایت پیشگان ولایت فقیه به شدت محکوم کرده و اعلام می دارد که به زودی انتقام این جنایت وحشیانه گرفته خواهد شد و مزدوران زابلی رژیم ولایت فقیه با این جنایت هولناک و قتل عام انسانی گور خود را کندند و به امید الله در عوض هر جوان شهید یک استشهادی فرستاده خواهد شد تا بدانند متجاوزان و زورگویان که فرزندان این دیار را باکی از مرگ نیست و از اعدام نمی ترسند که خود بر خود بمب بسته و بیگانگان خونخوار را به سزای اعمال ننگینشان خواهند رساند و ترساندن ملتی که فرزندانش خود بر خود بمب بسته و به پیشواز مرگ می روند حماقت و جهالت و نادانی رژیم را ثابت می نماید و نشان می دهد که دولتمردان رژیم ولایت فقیه هنوز از درک روحیات سلحشورانه و غیرتمندانه فرزندان مومن و مجاهد و مخلص بلوچستان قاصرند.
برای جنبش عبدالحمید و غیر عبدالحمید فرقی ندارد و اینجا روابط بالاتر از سطح خانواده هستند و همه جوانانی که بامداد امروز اعدام شدند فرزندان جنبش و برادران مبارزان هستند و رژیم فکر نکند که با اعدام نکردن عبدالحمید و اعدام 13 جوان مظلوم می تواند مانع عملیاتهای استشهادی شود،چرا که جنبش از آن همه مردم است و انتقام یکایک اعدامیان از رژیم گرفته خواهد شد.
اعدام جوانان بلوچ با هیچ اصل بشری و قانون الهی مطابقت ندارد و کاملا غیر اسلامی و غیر انسانی می باشد و حتی بزرگترین دشمنان اسلام و صهیونیستها با دشمنان خود چنان وحشیانه و غیر انسانی برخورد نمی کنند و زندانیان جنگجوی فلسطینی سالها در زندانهای اسرائیل می گذرانند و از مزایای قانونی برخوردار هستند و وکیل مدافع دارند اما رژیم ولایت فقیه به اندازه ای وحشی و جانی و پلید می باشد که ارزشهای بشری و اصول اخلاقی و قانون اسلامی در رفتارش جایگاهی ندارد و جوانان بی گناه و بی طرف که مرتکب هیچ جرمی طبق قانون پوسیده نظام ولایت فقیه نشده اند به اعدام محکوم می شوند و چنین بی رحمانه به شهادت می رسند.
لازم به ذکر است که اکثر اعدام شدگان هیچ ارتباط مستقیمی با جنبش نداشته اند و بناحق و فقط به خاطر نسبتهای فامیلی و یا فعالیتهای تبلیغاتی و فرهنگی اعدام شده اند.
در این میان جوان برومند و سلحشور شهید اسد وفائی(ساکن سرباز) از اعضای جنبش بود که مدت 4 سال در اوین زندان بود و چند ماه قبل آزاد شد و پس از چند روز باری دیگر و بدون هیچ اتهامی دستگیر شد و امروز اعدام گردید و گزارش دستگیری وی همان زمان به سازمانهای حقوق بشری داده شده بود.
جوانی دیگر طارق فرزند دادمحمد (ساکن سرباز) هم بدون هیچ اتهامی و فقط به خاطر اینکه برادرش عضو جنبش بود دستگیرشد تا برادرش مجبور شود بازگردد و هنگامیکه برادرش پاسخ رد داد رژیم طارق را محکوم به اعدام نمود.دیگر افراد اعدام شده هیچ ارتباطی با جنبش نداشتند و حتی برخی از آنان شهروند ایرانی هم نبودند و فقط به خاطر بلوچ بودن اعدام شدند که این امر ددمنشی و جنایت رژیم ولایت فقیه را اثبات می نماید و ثابت می کند که رژیم ولایت فقیه پابند هیچ اصل اسلامی و بشری نیست و فقط برای فریب دادن مردم نام اسلام را یدک می کشد.
رژیم ولایت فقیه با چنین اعدامهای وحشیانه ای حقیقت شیطانی و ابلیسی خود را نشان داد و بدین طریق خواست از ملت مظلوم و ستمدیده بلوچ انتقام گیرد که به امید حق ملت بلوچ و جوانان بلوچ انتقام این جنایت را از رژیم و مزدوران زابلی خواهند گرفت.
رژیم ولایت فقیه با این اعدام هدف انتقام گیری از مردم بلوچستان را دنبال نمود و هدف اصلی رژیم انتقام از تظاهرات جوانان زاهدان و آتش زدن خودروها و بانکهای متجاوزان بود که رژیم به خاطر خوشنود کردن مزدوران زابلی و دیگر متجاوزان این جوانان را اعدام نمود.
و همانگونه که جنبش در اطلاعیه قبلی اعلام کرده بود مسئولیت این اعدامها متوجه زابلیهای متجاوز و اشغالگر می باشد زیرا این اعدام با فشار زابلیها انجام گرفت و به امید حق انتقام سختی از متجاوزان و اشغالگران گرفته خواهد شد.واقعا جنایت و تجاوز به انتهای خود رسیده است که در سرزمین ملت بلوچ اقلیت 5 درصدی فاشیست زابلی بر جان و مال و ناموس مردم حکمرانی نماید و یک نظام کاملا آپارتاید حاکم نموده و هر کس لب به سخن گشوده و به روند موجود اعتراض نماید توسط زابلیها محکوم به اعدام گردد.
اما اگر فکر کرده اند با چنین جنایات و مظالمی می توانند جلوی حق خواهی و حق طلبی را بگیرند کورخوانده اند و فرزندان مومن و غیور و مجاهدان دلیر بلوچستان با تکیه بر ذات احدیت و با چنگ زدن به توحید و قران به نبرد خود ادامه خواهند داد و ما فرزندان توحید به وحدانیت الله سوگند یاد می کنیم که همچنان مردم را به سوی حق دعوت خواهیم داد تا زمینه قیام فراگیر مردمی و شکست و فروپاشی ظلم و جنایت را فراهم آوریم و ملتی که خون دهد و فرزندانش در ره عقیده و آرمان اعدام و شهید شوند دیر در بند اسارت نخواهد ماند.
جامعه اهلسنت و ملت بلوچ امروز به فرزندان دلیرش به خود می بالد و افتخار می کند که فرزندانش در راه دفاع از عقیده و سرزمین و مردم جام شهادت می نوشند و چوبه دار بوسه می زنند و خون شهیدان مبارزان را به عهد و آرمان شهداء متعهد نموده و مبارزان با اعدام یاران و دوستان خود به پیمان خود متعهد شده و سوگند یاد می کنند که تا آخرین قطره خون راه شهداء را ادامه می دهند و خون هر شهیدی تعهد نسبت به آرمان و هدف مقدس را در یکایک مبارزان می افزاید و در حقیقت شهدا با دادن خون به مردم و مبارزان می گویند که این راه را تا آخر ادامه دهید و این تعهد از مبارزان فراتر رفته و امروز تمام مردم خود را مدیون خون شهداء می دانند و در تلاش هستند تا به طریقی این دین و قرض را ادا نمایند و به همین دلیل است که هر چه رژیم اعدام می کند سیل جوانان به سوی کوهها افزوده می گردد مبارزات گسترده تر می شود.
در آخر جنبش مقاومت شهادت جوانان مظلوم و ستمدیده بلوچستان را محضر خانواده ها و ملت بلوچ و جامعه اهلسنت تسلیت گفته و از ایزد منان برای شهداء درجات بلند می طلبد.
جنبش مقاومت مردمی ایران(جندالله)

آتش بلوچستان شعله ورترخواهد شد!


آتش بلوچستان شعله ورترخواهد شد!

بنا به گزارش ايرنا، مزدوران زابلی رژيم منفورو ددمنش حاکم برايران، چهره ضد انسانی خويش را بيش ازپيش آشکارساخته و۱۳ بلوچ بيگناه را صبح امروزسه شنبه ۱۴ جولای، درزندان مرکزی زاهدان اعدام کردند.

اين سند ننگين ديگری برجنايات نسل کشی آخوند خامنه ای خون آشام برعليه مردم آزاده بلوچ ميباشد که با ريختن خون هزاران جوان بلوچ طی سالهای اخير، سيرنشده وهمچنان ازمزدوران خويش دربلوچستان، خون جوان بلوچ می طلبد.اين سفاکان ضد بلوچ، بلوچستان وبخصوص زاهدان را به جهنمی برای بلوچها مبدل ساخته وهرلحظه که ولی فقيهشان احساس تشنگی کند، به خيابان ميريزند وتعدادی جوان بلوچ را دستگيرکرده وبا برچسب های ازپيش تهيه شده، اعدام ميکنند.

جرم بلوچها اينست که مذهب ديگری دارند، زبانشان با حکام يکی نيست، فرهنگ وآداب وسنن خاص خويش را داشته وبلوچستان سرزمينشان است.

بلوچها درسی سال ننگين حاکميت آخوندها برايران، بدترين مصيبتها را متحمل گشته وسالهای رئيس جمهوری احمدی نژاد،ازبدترينشان بوده است.

هزاران بلوچ توسط تفنگ بدستان رژيم تهران به اسارت درآمده وشديداً شکنجه ميشوند. دسته دسته به زندانهای استانهای ديگرمنتقل شده ومظلومانه حلق آويزميشوند و....

تمامی اين قساوتها به اين منظورصورت ميگيرند تا بلوچستانی آرام وباب طبع خويش جهت چپاول بيشترمردم بلوچ، داشته باشند. اما غافل ازآن که با ريختن خون بلوچ دربلوچستان، امنيت برقرارنخواهد شد وبا اعدام هربلوچی، دهها وصدها جوان ديگراسلحه برداشته وبه صفوف جنبش ومبارزين خواهند پيوست.

تجربه ۴ سال گذشته اين واقعيت را آشکارساخته است. آتشی که زابليها ودوستان تهرانی شان دربلوچستان برافروخته اند، با اعدام های دسته جمعی وقتل عام اخير، شعله ورترخواهد شد وروزی نه چندان دورگريبان متجاوزين وزورگويان را خواهد گرفت.

مبارزه ملت بلوچ هدفمند است وهيچ قدرتی را توان ازبين بردن آن نيست.

اميربلوچ۱۴ جولای ۲۰۰۹

اعدام 13 جوان مظلوم بلوچ و تعویق اعدام عبدالحمید ریگی


به گزارش آژانس خبری تفتان بامداد روز سه‌شنبه ۱۳ جوان مظلوم و ستمدیده بلوچ در محوطه زندان مرکزی زاهدان به دار آويخته شدند و اعدام عبدالحمید ریگی به تعویق افتاد.

رژیم فاشیست ولایت فقیه جوانان بیگناه و مظلوم بلوچ را که تعدادی از آنان تبعه پاکستان بودند و از بلوچهای پاکستان بودند را بدون برخورداری از وکیل و دیگر مزایای یک زندانی به دار زد و وحشی گری و جنایت پیشگی خود را اثبات نمود.

رژیم ولایت فقیه اتهام این جوانان را شرکت در عملیات تاسوکی و دارزین و ..اعلام کرده است در حالی که این افراد هیچ ارتباطی با این عملیاتها نداشته اند و جالب است که رژیم هر فردی را که دستگیر کرده و اعدام کرده است را شریک در عملیات تاسوکی نامیده است و مشخص نیست چند افراد در این عملیات شرکت داشته اند.

اسامی اعدام شدگان عبارتند از:

1 - منوچهر شه‌بخش فرزند اکبر از زاهدان

2- محمدحسن شاهوزهی فرزند شی محمد از بلوچستان پاکستان

3- عبدالرزاق رشیدی فرزند حسن از ماشکیل پاکستان

4- یعقوب گمشادزهی فرزند الک از خاش

5- عبدالواسط شیهکی فرزند قائم

6- ادریس نوتی زهی فرزند ابراهیم از ماشکیل پاکستان

7- عبدالقیاس دیدن نارویی فرزند جمعه‌خان

8- عبدالصبور رخشانی فرزند عبدالغفور

9- اسدالله وفایی فرزند جان محمد از سرباز بلوچستان

10- عبدالخالق میربلوچ‌زهی فرزند هیبت

11- طارق آبادیان فرزند دادمحمد از سرباز بلوچستان

12- یحیی ریگی فرزند عبدالواحد از زاهدان

13- خلیل احمد ریگی خالص فرزند عبداللطیف از زاهدان

۱۳۸۸ تیر ۲۲, دوشنبه

خبر حکم اعدام جوانان بلوچ در روزنامه توار


امروز دیگر فریاد خون است(امیر عبدالمالک ریگی)


چه زیبا فرموده رهبر انقلابی بلوچستان(عبدالمالک جان) خونها به جوش آمده و حرکت انقلابی آفریده و هوش از سر دژخیمان برده است.

دیگر بلوچستان در نبردش پیروز است که خونهائی پاک در ره آزادیش ریخته شده و گلهائی زیبا و پرطراوت پر پر شده است.

مردم بلوچستان دارای شوکت و عزت خواهند بود که عمرانها و حنظله ها و مهاجرها و یاسرها و ملاعلی ها و سیف الله ها و احمدها در ره آزادی و عزت مردم جانشان را فدا نمودند.

بلوچستان جشن می گیرد که رهبری دلیر و شجاع و دانائی همچون عبدالمالک نصیبش گشته است.

دشمنان باید رخت سفر ببندند که دیگر در خطه شهدا جایشان نیست.



یوسف براهوئی از زاهدان

عقب نشینی رژیم از اعدام در ملاء عام

به گزارش آژانس خبری تفتان در حالیکه خبرگزاریهای رژیم از اعدام جوانان بلوچ در ملاء عام خبر داده بودند و ا مزدوران زابلی درخواست شرکت در مراسم آدم کشی و جنایت کرده بودند خبرگزاری ایسنا به نقل از رئیس دادگستری زاهدان از لغو این مراسم و اجرای حکم اعدام در زندان خبر داد.
طبق گزارشهای دریافتی از زاهدان خشم و نفرت تمامی مردم شهر زاهدان را فراگرفته است و در صورت اعدام در ملاء عام احتمال بروز خشونت و درگیری بین مردم و مزدوران رژیم وجود دارد به همین جهت است که رئیس دادگستری زاهدان مراسم آدم کشی در ملاء عام را لغو نمود.

جندالله به دولتمردان ایران هشدار داد


در پی انتشار اطلاعیه دادگستري کل سيستان و بلوچستان مبنی بر اعدام ۱۴ نفر از اعضای گروه چند الله در روز سه شنبه ۲۳تیر ۸۸ ساعاتی پیش این گروه بیانیه شدید الحنی صادر کرد که بدین شرح است:

بسم الله الرحمن الرحيم

همانگونه كه پيشبيني مي شد و جنبش در اطلاعيه هاي قبلي متذكر شده بود رژيم ولايت فقيه با دادن وعده تخفيف مجازات و تهديد به اعدام نزديكان جوانان را مجبور به اعتراف ساختگي نمود تا به زعم باطل خويش زمينه اعدام جوانان را فراهم سازد و پس از اعتراف گيري مضحك كه همه مردم به مسخره بودن و ساختگي بودن آن يقين داشتند حكم اعدام ۱۲ تن از جوانان مظلوم توسط بيدادگاههاي رژيم صادر شد.

جنبش مقاومت جندالله اين حكم ظالمانه را به شدت محكوم نموده و به دولتمردان هشدار مي دهد كه كمي عاقلانه تر به اين موضوع بيانديشند و از گذشته درس بگيرند و بدانند اعدام و كشتار جوانان هرگز نمي تواند مانع مبارزه حق طلبانه شود و تاريخ چند ساله مبارزه و رفتار وحشيانه رژيم ثابت كرده است كه اعدام و كشتار نمي تواند جوانان بلوچستان را از مبارزه بازدارد بلكه اين اعدامها موجب رشد مبارزه و سبب پيوستن هزاران جوان ديگر به مقاومت مي شود.
بقیه در ادامه مطلب

The Islamic Republic of Iran will hang tomorrow 14 Baloch

The Islamic Republic of Iran will hang tomorrow 14 Baloch
Reza Hossein Borr

The Islamic Republic of Iran will hang tomorrow early in the morning at 6. 30, Iranian time, fourteen young Baluch on the fabricated charges of corrupting the earth and fighting God in a public park to stage a show for exhibiting its credentials as the worst killer in the Iranian history. The Iranian Fars News Agency reported that the relatives of the victims have been invited to go and watch the show of hanging. It's not clear who the victims are as the full identities of the men who are supposed to be hanged have not been yet exposed to the public. Abdul Hamid Rigi, the older brother of Abdul Malik Rigi, the leader of People's Resistance Movement of Iran, Jondollah, is among them.

The Islamic Republic of Iran that exposed its nature in killing dozens of people in recent demonstrations after the biggest fraud in the history of elections, will continue to arrest, torture and execute the innocent people of Iran on fabricated charges as it executed 23 young Iranians few days after the elections on charges of murder and drug trafficking. Three of them were the Baluch political activists that were involved only in peaceful demonstrations is in Karaj, near Tehran.

The Islamic Republic of Iran staged another show few days ago in a public conference hall and forced Abdul Hamid and few others to confess on the charges and crimes that they have not committed. The security forces invited a large number of Baluch dignitaries in the conference hall to hear their confessions. The same political campaigners were forced to appear on television and confess. It seems that the Islamic Republic of Iran is in the business of extracting confessions from innocent prisoners who have been tortured for a long time to confess to public. Roxana Saberi, an American-Iranian journalist who was arrested in Iran few months ago, was forced to confess. She announced after her release that she has been forced to confess to matters that she had not committed but she accepted the suggestions in the hope of getting released or getting better behaviours. She was told that if she accepts the suggested allegations then she will be released and therefore, she accepted all the suggestions and confessed. Among different charges that she accepted to confess was being a CIA spy.

The fourteen young Baluch also have been forced to accept that they have been agents of CIA.

The fourteen young men which are claimed to be members of the Jondollah have been campaigning for the legitimate rights of the Baluch people who are Sunnis in a majority Shia country. The Baluch people have been systematically oppressed since the beginning of the revolution for seeking equality of rights and opportunities with other Iranians. According to the constitution of the Islamic Republic and other laws that have been passed by Iranian parliament, the Sunnis are prohibited from becoming supreme leader, president, minister, deputy minister, army general, ambassador, or any other high official. The official religion of the state has been declared Shiism which is a radical opponent of the Sunni people.

The cruelties of the regime were exhibited in the recent elections and demonstrations after the biggest fraud in elections. The Iranian people went into the streets in millions and protested against the fraud and demanded the cancellation of elections but the government decided to crush demonstrations and impose Ahmadinejad as the president. The demonstrations still continue in different parts of Iran.

The Baluch people have experienced the same cruelties in the last 30 years but the news of the crackdown on the Baluch people has been always concealed. Now the Iranian people and international community can imagine that what kind of crimes the security forces committed in Baluchistan where no journalist is allowed to go and no political party is permitted. The province is completely isolated from the world and the silence can be heard time to time when the security forces attack some armed Baluch in some corners of Baluchistan.

The fact that the Islamic Republic of Iran has decided to stage an entertaining show from the hanging of fourteen young Baluch can clearly show the kind of policies that the regime has pursued and implemented in Baluchistan. They want to create maximum fear among the Baluch people and force them into submission of the most inhumane behaviours. Like many other Baluch that have been hanged in public, the fourteen young Baluch will join eternity with big smiles. They know that they will become part of the Baluch history, legends and heroes

نگرانی گروه های حقوق بشر از برنامه اعدام قریب الوقوع 14 'شورشی بلوچ'

به گزارش آژانس خبری تفتان در پی انتشار خبر مراسم آدم کشی و جنایت توسط رژیم ولایت فقیه در شهر زاهدان سازمان "عفو بین الملل" از دولت ایران خواسته است برنامه اعدام های صبح سه شنبه در زاهدان را متوقف کند و گفت که این 14 نفر از محاکمه ای عادلانه برخوردار نبوده اند.
به گزارش خبرگزاری فرانسه مالکولم اسمارت، مدیر خاور میانه و آفریقای شمالی عفو بین الملل، گفت: "مقام های ایرانی باید به تعهدات بین المللی خود در زمینه احترام به حقوق بشر پایبند باشند و محاکمات عادلانه را تضمین کنند، امری که به خصوص در مورد مواردی که مجازات اعدام دارد مهم است."
گروه "مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران" نیز در بیانیه ای که روز دوشنبه منتشر کرد به برنامه اعدام ها اعتراض کرده است.
مقام های ایرانی باید به تعهدات بین المللی خود در زمینه احترام به حقوق بشر پایبند باشند و محاکمات عادلانه را تضمین کنند، امری که به خصوص در مورد مواردی که مجازات اعدام دارد مهم است
مالکولم اسمارت از عفو بین الملل
این گروه نوشت بر این باور است که برنامه "اعدام 14 بلوچ در سحرگاه فردا در ملاء عام تنها واکنشی به رویدادهای اخیر این منطقه و نشات گرفته از فضای سیاسی و امنیتی این نقطه از کشور است، براین اساس احکام مذکور را نه احکامی حقوقی که سیاسی می خواند."
این گروه اشاره می کند که نه تنها نام 13 نفر از محکومان به اعدام منتشر نشده بلکه زمان و محل بازداشت آنها مشخص نیست و وکیل مدافع منتخبی نیز در پرونده و محاکمه حضور نداشته است.
این گروه همچنین رویه محکومیت پرونده این افراد از جمله مرحله تجدید نظر را مبهم می داند و می گوید که با معیارهای حقوقی پذیرفته شده منطبق نیست.
مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران نیز خواستار توقف اجرای احکام این 14 نفر شده است.

اعدام چهارده شهروند بلوچ را متوقف کنید


بنا به اعلام دادگستری استان سیستان و بلوچستان 14 متهم به فعالیتهای سیاسی یا امنیتی فردا راس ساعت 6 و 30 دقیقه صبح در ملاء عام در شهر زاهدان اعدام خواهند شد.
فارغ از اینکه مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران باور دارد اعدام موجب ایجاد ناهنجاری در جامعه می شود و نظم و نسق جامعه و حیات اجتماعی را دچار خلل کرده و خشونت را ترویج می‌کند.
این مجموعه باور یافته است اعدام 14 بلوچ در سحرگاه فردا و در ملاءعام تنها واکنشی به رویدادهای اخیر این منطقه و نشات گرفته از فضای سیاسی و امنیتی این نقطه از کشور است بر این اساس احکام مذکور را نه احکامی حقوقی که سیاسی میخواند.
اسامی این 14 زندانی به جز یک تن (عبدالحمید ریگی) مشخص نیست، زمان و محل های بازداشت آنان مشخص نیست، وکیل مدافع منتخبی در پرونده حضور نداشته است، حداقل یک زندانی احراز هویت شده این پرونده ماهها در سلول انفرادی نگهداری شده است. در زمان بازداشت این افراد منابع محلی از شکنجه و بدرفتاری با آنان اطلاع داده بودند. این افراد در دادگاهی غیر علنی محاکمه شده اند و مراحل مختلف پرونده منجمله تجدید نظر یا دیوان عالی روشن نیست چگونه طی شده است. در مجموع رویه محکوم شدن این افراد منطبق با قانون و معیارهای حقوقی پذیرفته شده ارزیابی نمی گردد.
لازم به ذکر است مجموعه گزارشاتی دریافت نموده که حاکی از اعدام این افراد با لباس محلی بلوچی همچون سه اعدامی پیشین این شهر در ملاءعام است، مطمئناً این اقدام غیرقانونی علاوه بر مضرات نفسه اعدام باعث ایجاد تنفر قومی و ترویج خشونت در سطح منطقه می شود.
از این رو مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران از مقامات قضایی کشور می خواهد ضمن حفظ احترام به حقوق اقلیتهای ملی با متوقف کردن اجرای احکام اعدام این شهروندان علاوه بر جلوگیری از افزایش نفرت و خشونت در این منطقه محروم کشور مقدمات برگزاری یک محاکمه عادلانه و علنی را بر پایه معاهدات و مقاوله نامه های جاری فراهم آورند.
این مجموعه همچنین از سایر مدافعان حقوق بشر و نهادهای ذیربط خواستار واکنش مناسب نسبت به موضوع مورد اشاره و تلاش برای توقف احکام اعدام این شهروندان بلوچ دارد.
مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران

بلوچستانءِ راجی زرمبش اعلام اعدام مبارزین بلوچ توسط رژیم را شدید


بلوچستانءِ راجی زرمبش اعلام اعدام مبارزین بلوچ توسط رژیم را شدیداً محکوم میکند
سران رژیم ظالم ایران در روز چهارشنبه ۱۷ تیر ۱٣٨٨ اعلان کردند که بیدادگاه-شان در بلوچستان ۱۲ نفر بلوچ را باصطلاح محاکمه و حکم اعدام شان را صادر کرده اند و در طی چند روز دیگر آنها را اعدام خواهند کرد.
رژیم دیکتاتور ضدبلوچ ایران با بنمایش گذاشتن اعترافات ساختگی، نشان داد که چه بیرحمانه با این افراد در زندان رفتار کرده است. این عمل غیرانسانی رژیم سبب شد تا مولوی عبدالحمید سخن به لب بیاورد و بگوید که" معمولا زندانیان و بازداشت شدگان چنین سخنانی را به دو دلیل بر زبان می آورند "یا به امید تخفیف در مجازات و یا بر اثر خوف و وحشت". مولوی عبدالحمید از مسئولین رژیم، از آوردن بازداشت شدگان در اماکن عمومی و اجبار کردن آنان به اعتراف انتقاد کرد. بدون هیچ شکی این افراد در زندانهای رژیم مورد ضرب وشتم و شکنجه های سخت قرار گرفته اند، و محاکمه شان هم خارج از هرگونه استاندارد منصفانه و انسانی میباشد.
بطور متوسط هر هفته در بلوچستان، رژیم حکم اعدام را بر بلوچها باجرای در میاورد. بنابر آمارهای رسمی رژیم، میزان اعدام در ایران، در بلوچستان ببالاترین سطح است. تلاشهای سازمان عفو بین الملل و مجامع حقوق بشری جهان در مورد اعدامهای بلوچستان تا کنون نتایج مطلوبی را بهمراه نداشته اند، ولی قابل تقدیر هستند. رژیم کماکان درخواستهای انسانی این مجامع را رد میکند و به اعدام شتابزده بلوچها دست میزند. متاسفانه از سوی مجامع حقوق بشری ایران کمتر اعتراضی در مورد اعدام بلوچها دیده میشود. این مدافعان حقوق بشری بیشتر به مسایل تهران و و نقض حقوق بشر درمناطق خودی اظهار نگرانی میکنند و دست به اعتراض بر علیه رژیم میزنند.
بنظر بلوچستان راجی زرمبش، مسئله حقوق بشر مرز و قومیت نمیشناسد و این وظیفه هر انسان آزدادیخواه و دمکرات است تا به بدفاع از همه انسانهای تحت ستم بپردازند. بلوچستان راجی زرمبش باز هم از مجامع و مدافعین حقوق بشر در ایران درخواست میکند تا همگام با ما در مورد نقض حقوق بشر در بلوچستان و نیز برای توقف اعدامهای بیرویه در بلوچستان بویژه برای توقف اعدام این ۱۲ نفر بلوچ دست به اعتراض بزنند و با صدایی بلند سیاست اعدام رژیم در بلوچستان را محکوم نمایند.
بلوچستان راجی زرمبش از سازمان عفو بین الملل و دیده بان حقوق بشر و نیز کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل متحد میخواهد تا به مدد این ۱۲ نفر بلوچ که حکم اعدامشان هر لحظه ممکن است توسط رژیم ایران اجرای شود، دست به اقدامهای موثرتری بزنند و جان آنها را از اعدام نجات دهند.
بلوچستان راجی زرمبش اعلام اعدام مبارزین بلوچ توسط رژیم را شدیداً محکوم میکند و تلاش میورزد تا مانع اعدام این ۱۲ نفر بلوچ شود.
بلوچستان راجی زرمبش

واکنش مولوی عبدالحمید امام جمعه زاهدان به اعترافات ساختگی دو بازداشتی بلوچ


مولوی عبدالحمید امام جمعه زاهدان با اشاره به اعترافات تحمیل شده به دو جوان بلوچ مبنی بر اینکه آنها کشتن شیعیان را جایز میدانستند و این علما بودند که جایز نبودن عمل آنها را به آنان گوشزد نکردند، گفت علمای بلوچستان تقریبا بر روی این نکته اتفاق نظر دارند که ریختن خون اهل تشیع جایز نیست.

امام جمعه زاهدان بدون اشاره به نام عبدالحمید ریگی و مولوی عابد گهرام زهی ضمن انتقاد از مسئولین غیر بلوچ بلوچستان، از آوردن بازداشت شدگان در اماکن عمومی و اجبار کردن آنان به اعتراف، گفت معمولا زندانیان و بازداشت شدگان چنین سخنانی را به دو دلیل بر زبان می آورند "یا به امید تخفیف در مجازات و یا بر اثر خوف و وحشت".

امام جمعه زاهدان همچنین گفت حادثه اخیر زاهدان بخوبی نشان داد که علما همواره در جهت حفظ وحدت گام بر می دارند.گفتنیست باندهای متعصب زابلی حاکم بر بلوچستان همواره سعی دارند حوادث و عدم وجود امنیت برای منافع جمهوری اسلامی را که همواره ما در بلوچستان شاهد آن هستیم به علما و سران بلوچستان نسبت دهند و سناریوی اعترافات عبدالحمید ریگی که او به اجبار علما را پشت پرده نا امنی ها در بلوچستان معرفی کرده بود هم سیاست تازه زابلی برای مبرا ساختن خود از اختلاف افکنی در بلوچستان است.

balochgap

اطلاعيه جديد جنبش در مورد حكم اعدام 12 جوان مظلوم بلوچ

بسم الله الرحمن الرحيم
همانگونه كه پيشبيني مي شد و جنبش در اطلاعيه هاي قبلي متذكر شده بود رژيم ولايت فقيه با دادن وعده تخفيف مجازات و تهديد به اعدام نزديكان جوانان را مجبور به اعتراف ساختگي نمود تا به زعم باطل خويش زمينه اعدام جوانان را فراهم سازد و پس از اعتراف گيري مضحك كه همه مردم به مسخره بودن و ساختگي بودن آن يقين داشتند حكم اعدام 12 تن از جوانان مظلوم توسط بيدادگاههاي رژيم صادر شد.
جنبش مقاومت جندالله اين حكم ظالمانه را به شدت محكوم نموده و به دولتمردان هشدار مي دهد كه كمي عاقلانه تر به اين موضوع بيانديشند و از گذشته درس بگيرند و بدانند اعدام و كشتار جوانان هرگز نمي تواند مانع مبارزه حق طلبانه شود و تاريخ چند ساله مبارزه و رفتار وحشيانه رژيم ثابت كرده است كه اعدام و كشتار نمي تواند جوانان بلوچستان را از مبارزه بازدارد بلكه اين اعدامها موجب رشد مبارزه و سبب پيوستن هزاران جوان ديگر به مقاومت مي شود.
اين جوانان جرمي جز دفاع از حق و قيام در برابر جور و ظلم و ستم نداشتند و بسياري از آنان در هيچ گونه عمليات نظامي شركت نداشتند و تنها جرمشان آگاهي دهي به مردم بوده است.
جنبش متذكر مي شود كه برخي از جواناني كه حكم اعدامشان صادر شده است قبلا محكوم به زندان شده بودند و امروز باري ديگر رژيم جنايتكار ولايت فقيه به خاطر راضي كردن يك اقليت وحشي در بلوچستان حكم اعدام آنان را صادر كرده است.
در ميان اين جوانان اسامي جواناني با نام اسد وفايي و امير وفايي و خليل ريگي و ايوب ريگي ديده مي شود كه قبلا محكوم به زندان شده بودند اما بيدادگاههاي ستمگر رژيم به خاطر خشنود كردن زابليهاي مزدور اين جوانان را از زندانها احضار كرده و حكم اعدام آنان را صادر كرده اند كه اين خود نشانگر بي عدالتي و ظلم و جنايتكار بودن رژيم مي باشد.
جنبش باري ديگر به رژيم متذكر مي شود كه از اعدام اين جوانان دست بردارد و بداند كه اعدام اين جوانان آتش جنگ را شعله ور تر خواهد كرد و انتقام اعدام اين جوانان گرفته خواهد همانگونه كه انتقام ديگران گرفته شد و عملياتهايي از نوع استشهادي در حسينيه به اجرا گذاشته خواهد شد و كافي است كه يك جوان بر خود بمب ببندد و خود را در ميان متجاوزان منفجر نمايد و با انفجار يك نفر صدها مزدور را به جهنم ابدي بفرستد.
جنبش زابليهاي مزدور را مسول اين اعدامها مي داند و جوانان بلوچستان انتقام اين اعدام ها را از زابليهاي مزدور خواهند گرفت و زابليهاي مزدور بايد شهر هاي بلوچستان را ترك كنند در غير اين صورت با عملياتهاي استشهادي تكه پاره خواهند شد.
رژيم با اين حكم زمينه عملياتهاي استشهادي بيشتر را فراهم مي آورد و همچنين مسول كشته شدن متجاوزان و مزدوران و اشغالگران رژيمي مي باشد كه جوانان مظلوم را اعدام مي كند.
جنبش طي اين اطلاعيه از علماي كرام مي خواهد كه موضع گيري نمايند و انزجار و نفرت خود را از اين حكم وحشيانه توسط متجاوزان ابراز نمايند و فردا كه جوانان استشهادي متجاوزان و اشغالگران را هدف حمله قرار دادند لب به محكوميت نگشايند زيرا اين رژيم است كه زمينه عملياتها را فراهم مي آورد و جوانان فقط از خود دفاع مي كنند و دفاع حق مشروع هر موجودي مي باشد.
چه ظلمي از اين بزرگتر مي باشد كه حكم اعدام جوانان اين سرزمين توسط اشغالگران و متجاوزان صادر مي شود و ابراهيم حميدي چه كاره بلوچستان مي باشد و چه حقي دارد كه براي جوانان اين سرزمين حكم صادر نمايد؟
يك بيگانه چه حقي در بلوچستان دارد كه جوانان اين ديار را محكوم به اعدام نمايد و قاضي بلوچستان باشد در حالي كه نه دينش با دين مردمان اين سرزمين يكي است و نه زبان و فرهنگش و نه حقي در اين سرزمين دارد !
پس چگونه علماي كرام كه بايد امروز قاضي سرزمين خود مي بودند در برابر ظلم و ستم بيگانگان و متجاوزان سكوت مي كنند؟
جنبش مقاومت از سازمانهاي بين المللي مي خواهد كه اگر خواهان توقف خشونت هستند در برابر اين حكم ظالمانه بايستند و از اين جوانان مظلوم دفاع نمايند در غير اين صورت دفاع مسلحانه با شدت ادامه خواهد يافت و هيچ سازماني را حق اعتراض بر آن نيست و نخواهد بود.
چگونه ما بايد نظاره گر اجراي حكم ظالمانه اعدام براي جوانان خود باشيم و سكوت كنيم ؟
همچنين جنبش از گروهها و سازمانهاي ايراني كه به خاطر جوانان در تهران گلو پاره كردند مي خواهد كه در برابر اين حكم ظالمانه سكوت پيشه نكنند و بدانند همانگونه كه رژيم در مورد جوانان تهران دروغ مي گويد در مورد جوانان بلوچستان هم دروغ مي گويد و بهتر است سازمانهاي سراسري از رفتار دوگانه اجتناب ورزند و زمنيه فاصله بيشتر بين مردم را فراهم نياورند و بدانند كه رفتار دوگانه آنان فاصله ها را بيشتر خواهد كرد و موجب مشكلات بزرگتري در آينده خواهد شد.
در آخر باري ديگر به رژيم هشدار مي دهيم كه دست از جنايت و اعدام بردارد در غير اين صورت منتظر پاسخ هاي سنگين و دندان شكن مبارزان بلوچستان باشد و رژيم بداند كه با تمام اعدامها و كشتار امروز جنبش تبديل به مقتدرترين سازمان نظامي و سياسي منطقه شده است و اين اعدام ها از اقتدار و محبوبيت جنبش نمي كاهد بلكه مانند گذشته بر اقتدار و محبوبيت جنبش مي افزايد و به اميد حق روزي متجاوزان با ذلت از اين سرزمين خارج خواهند شد.
جنبش مقاومت مردمي ايران (جندالله)

۱۳۸۸ تیر ۱۷, چهارشنبه

سرکوهی: حتی در اتاق خواب من شنود کار گذاشته بودند ، چگونگی اعترافات تلوزیونی


روز سه‌شنبه نهم تیرماه، خبرگزاری فارس نوشت: مازیار بهاری خبرنگار روزنامه نیوزویک در ایران به ارتباط با بیگانگان و بسیاری مطالب دیگر اعتراف کرده است.

پیش از این نیز در پی اعتراض‌های گسترده برخی به نتایج انتخابات ریاست جمهوری در ایران، برخی از بازداشت‌شدگان در تلویزیون دولتی جمهوری اسلامی ظاهر شدند و اعترافاتی بیان کردند.

فرج سرکوهی نویسنده ایرانی مقیم آلمان، عضو کانون نویسندگان ایران و سردبیر نشریه معتبر ادبی آدینه که در پی توقیف این نشریه، سال‌ها پیش بازداشت شده و در زندان از او اعترافاتی گرفته شده است، در گفت‌وگو با رادیو فردا به مرور این موضوع می‌پردازد.

رادیو فردا: آقای سرکوهی، چه مراحلی طی شد تا منجر به اعترافات شما در زندان شد؟

فرج سرکوهی: در آن زمان هنوز این اعترافات تا حد امروز رسوا نشده بود. من فکر می‌کنم اولین کسی بودم که از داخل ایران یک گزارش و نامه نوشتم و منتشر شد و گفتم که اعترافاتم تحت فشار و شکنجه روانی و جسمی بوده است.

پس از آن بسیاری از بازداشت‌شدگان هم به این نکته اشاره کردند و این [شکل اعتراف‌گیری] بی‌اعتبار شد.

در آن موقع من در یکی از مقرهای مخفی وزارت اطلاعات که در آن زمان آقای فلاحیان وزیرش بود و آقای سعید امامی هم معاونش، زندانی بودم. طبیعی بود که اینها مرا تحت شکنجه‌های جسمی و روانی زیادی قرار دادند.

مهم‌ترین شکنجه جسمی شلاق زدن به کف پا بود. اما شکنجه‌های روانی هم به این شکل بود که اغلب مدتی قبل از بازداشت انسان را تعقیب کرده بودند و جزییات زندگی فرد مورد نظر را ضبط می‌کنند. حتی در اتاق خواب بنده شنود کار گذاشته بودند.

طبیعتاً در آن فضا بازجو به شکل خدایی است که همه چیز را در مورد تو می‌داند و شما کسی هستید که حتی چشمانتان هم بسته است و صورت او را هم نمی‌بینید.

تحت این شکنجه‌های جسمی و روانی مرا وادار کردند که یک مصاحبه تلویزیونی انجام دهم. اگر چه این مصاحبه هرگز پخش نشد. من شاید، تنها کسی هستم که مدعی هستم این کار انجام شده است.

در آن مصاحبه باید می‌گفتم که من عامل سفارتخانه‌های انگلیس و فرانسه و عامل موساد اسرائیل و عامل سازمان جاسوسی امریکا هستم .الان اسم برخی از این سازمان‌های جاسوسی را که قرار بود مدعی همکاری با آنها باشم از یاد برده‌ام.

در واقع باید می‌گفتم من یک جاسوس بین‌المللی هزارجانبه هستم و فعالیت‌های مجله آدینه و کانون نویسندگان و اصولاً طرح شعار آزادی بیان چیزی است که غرب به ما القا کرده و اعتراف کنیم که آنها می‌خواهند ارزش‌های اسلامی را منتفی کنند و به اصطلاح با تهاجم فرهنگی به ایران نظام را براندازند.


در حقیقت به شما می‌گفتند که دقیقاً چه بگویید؟


بله دقیقاً این طور بود. در بازجویی واقعی وقتی کسی را بازداشت می‌کنند او را شکنجه می‌دهند تا از او اطلاعات بگیرند. اما هدف از این شکل بازجویی، کسب اطلاعات نیست. بلکه هدف اخذ اعترافات تحمیلی تلویزیونی است.اینها یکسری اطلاعات واقعی از زندگی فرد در دست دارند. زندگی واقعی سیاسی و اجتماعی و فرهنگی فرد را به خوبی می‌شناسند و بر اساس سبک رئالیسم جادویی مارکز می‌آیند عناصری را از واقعیت می‌گیرند با عناصری که خودشان می‌خواهند تلفیق می‌کنند.

در واقع اطلاعات غلطی را که خودشان می‌خواهند و پیام مورد نظرشان را بر اطلاعات واقعی فرد تلفیق می‌کنند و یک داستان تازه درست می‌کنند و بعد وادارتان می‌کنند که آن را ده‌ها بار بنویسید تا به اصطلاح درونی‌تان شود و بتوانید آن را بیان کنید.

فرض کنید شما یکبار به خارج از کشور سفر کرده‌اید. من برای سخنرانی و داستانخوانی زیاد به خارج از ایران سفر می‌کردم. این واقعیت را می‌گیرند و می‌گویند که باید بنویسی در همان تاریخ فلان سازمان جاسوسی با من تماس گرفته بود و علت خروج من هم همین بود و به این شکل یک داستان تازه سر هم می‌کنند.


آیا فکر می‌کنید این اعترافات تأثیری بر مخاطب می‌گذارد؟

گروهی هستند که می‌گویند هر چه در این اعترافات گفته می‌شود تحمیلی است. اینها منطقشان را به کار می‌گیرند. طبیعتاً نمی‌شود یک شخصی را دستگیر کرد و مثلاً در طول یک شب یا یک هفته و یا حتی یک ماه همه عقایدش را تغییر داد.این امر اصلاً حتی در دنیای بیرون از زندان هم غیر ممکن است.

عده‌ای از همان زمان اعترافات سال‌های ۶۰ که با اعترافات رهبران حزب توده آغاز شد گفتند که مشخص است که این اعترافات تحمیلی است. چرا که این اعترافات اصولا منطقی نداشت و با واقعیت هماهنگ نبود.

نمی‌شود که کسی ۵۰ سال کمونیست بوده و یکشبه مسلمان شود. اما توجه کنید که هدف آنها، این نیست که مردم را قانع کنند. خودشان هم می‌دانند که عده زیادی این حرف‌ها را باور نمی‌کنند. رژیم جمهوری اسلامی، رژیم اگاهی است و بسیار سنجیده عمل می‌کند.

اینها از کسب این اعترافات چند هدف را دنبال می‌کنند. نخست آنکه اخذ این اعترافات باعث ترساندن فرد می‌شود. وقتی یک نفر را می‌گیرند و شکنجه می‌کنند و او اعتراف می‌کند به هر حال وقتی که آزاد می‌شود یک فرد خنثی شده است. دوستانش مثل سابق با او مراوده ندارند و با این کار، توانسته‌اند کاری کنند که آن شخص نتواند فعالیت سیاسی و یا فرهنگی گسترده‌ای داشته باشد. بنابراین با کسب این اعترافات یک مخالف فعال به یک عامل خنثی تبدیل شده است.

از سوی دیگر این اعترافات یک پیام برای دیگران است. دیگرانی که شاهد این اعترافات هستند و می‌دانند که این اعترافات زیر شکنجه گرفته شده است با خودشان فکر می‌کنند که اگر ما هم به فعالیتمان ادامه بدهیم به همین سرنوشت دچار می‌شویم.

به اعتقاد من پخش اعترافات، نمایش علنی و قانونی شکنجه است. یعنی وقتی کسی اعتراف می‌کند مفهومش این است که شکنجه شده است. پس در واقع شکنجه یا نتیجه شکنجه از تلویزیون نمایش داده می‌شود و این امر طبیعتاً فعالان سیاسی و اجتماعی و منتقدان را می‌ترساند.

از سوی دیگر رژیم جمهوری اسلامی هواداران بسیاری دارد. همین آدم‌هایی که برای آقای احمدی‌نژاد به خیابان‌ها می‌آیند، این اعترافات را باور می‌کنند. برای رژیم مهم است که طرفداران خودش را قانع کند.

این اعترافات برای عده‌ای که فکر می‌کنند دروغ است، تولید نمی‌شود. رژیم خودش هم می‌داند که عده‌ای این حرف‌ها را باور نمی‌کنند و به آنها هم اهمیت نمی‌دهد. با آنها با روش دیگری مقابله می‌کند.

مژده ، نرم افزاری برای دسترسی به اینترنت فیلتر نشده در ایران به زودی ارائه میشود



آماده خبر رسانی فوری
دیگر نه فیلتر شدن سایت ها و نه آن صفحه پیام جمهوری اسلامی هنگامی که میخواهید از سایتی استفاده کنید.فقط اینترنت فیلتر نشده.نرم افزاری برای دسترسی به اینترنت فیلتر نشده در ایران به زودی ارائه میشود.برای خواندن این خبر بر روی لینک ( PDF) زیر کلیک کنید:



خبر به انگلیسی:


اعتراضات امشب نسبت به شبهای گذشته شدت بیشتری داشت


فعالین حقوق بشر ودمکراسی در ایران
اعتراضات امشب تبدیل به فراخوانی برای حضور گسترده در گرامیداشت 18 تیر
بنابه گزارشات رسیده از تهران، مردم در آستانۀ سالگرد 18 تیر، سرکوب خونین دانشجویان و مردم بر بامهای منازل خود حاضر شدند و صدای اعتراض خود را علیه استبداد حاکم سر دادند.

مردم تهران و بخصوص جوانان هماندد شبهای گذاشته از ساعت 22:00 بر بام منازل خود حاضر شدند و بانگ الله اکبر و شعار مرگ بر دیکتاتور سر دادند. اعتراضات امشب مردم نسبت به شبهای گذشته شدت بیشتری داشت.

تعداد بیشتری بر بامهای خود حاضر شده بودند تا با فریادهای گسترده خود یاد سرکوب خونین دانشجویان و مردم ایران در 18 تیر 1378 را گرامی بدارند.جوانان علاوه بر سر دادن بانگ الله اکبر و مرگ بر دیکتاتور به همدیگر وعدۀ حضور گسترده در گرامیداشت 18 تیر در مناطق مرکزی شهر تهران که قرار است روز پنجشنبه برگزار شود را میدادند.

اعتراضات امشب تبدیل شده بود به اطلاع رسانی و تشویق همدیگر برای حضور گسترده در گرامیداشت روز 18 تیر . اعتراضات شبانۀ مردم تهران تا ساعت 22:30 ادامه داشت.

فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران، یکبار دیگر سرکوب خونین 18 تیر را محکوم می کند ویاد و خاطرۀ جانباختگان آن را گرامی میدارد. برگزاری مراسم گرامیداشت این روز ملی از حقوق اولیۀ مردم ایران می باشد .
17 تیر 1388 برابر با 8 ژولای 2009

دیده بان حقوق بشر: ایران در صدد گرفتن «اعترافات دروغین» از بازداشت شدگان است


ديده بان حقوق بشر روز چهارشنبه مقامات دولت ايران را متهم کرد که با «بازجويی های خشن، ضرب و شتم، محروميت از خواب و تهديد به شکنجه» دستگير شدگان حوادث اخير، در صدد است تا آنها را به «اعترافات دروغين » وادار کند.

اين نهاد بین المللی طرفدار حقوق بشر می گويد: حکومت ايران برای تاييد اظهارات مقام های خود درباره ارتباط بازداشت شدگان حوادث اخير با قدرت های خارجی در پی گرفتن «اعتراف های دروغين» از آنها است.

در همين زمينه، جبهه مشارکت ايران اسلامی نیز روز چهارشنبه در بيانيه ای نسبت به وضعيت بازداشت شدگان اخير ابراز نگرانی کرده و گفته است: بسياری از بازداشت شدگان اخير تحت شرايط نامساعد و در سايه نقض قانون، برای انجام پروژه اعتراف گيری تحت فشارهای شديد جسمی و روانی قرار گرفته اند.

یک نماینده مجلس به نقل از دادستان کل کشور گفته است: ۲۵۰۰ نفر در جريان اعتراض ها به نتايج انتخابات رياست جمهوری دهم بازداشت شده اند و پرونده ۵۰۰ نفر از آنها قرار است هفته آينده به دستگاه قضايی ارجاع شود.

تعدادی از فعالان سیاسی و روزنامه نگاران از جمله محسن میردامادی، دبیرکل جبهه مشارکت، عبدالله رمضان زاده، سخنگوی دولت محمد خاتمی، سعيد حجاريان از عضو جبهه مشارکت، محمد علی ابطحی، معاون پارلمانی رییس جمهور سابق ايران، بهزاد نبوی از وزيران دولت های رجايی و موسوی و عیسی سحرخیز، معاون سابق اداره مطبوعات وزارت ارشاد در ميان بازداشت شدگان هستند.

سارا لی ويتسون، مدير بخش خاورميانه و شمال آفريقای ديده بان حقوق بشر، می گويد: «حکومت ايران سرسختانه به دنبال توجيه حملات خشونت بار خود به معترضان صلح جوست.»

وی می افزايد: «چه عذری بهتر از اعتراف به توطئه های خارجی که به زور از محبوسين بدست آمده است؟»

ديده بان حقوق بشر در بيانيه خود به نقل از يکی از دستگير شدگان حوادث اخير که به تازگی آزاد شده نوشته است: ماموران دولتی، بازداشت شدگان را با چشمان بسته تحت فشار جسمی و روحی قرار می دادند و از آنها می خواستند تا برگه های سفيدی را امضا کنند.

یک پسر ۱۷ ساله به ديده بان حقوق بشر گفته است: «در روز اول، بازجو مرا در حالی که چشم بند داشتم به گاراژ برد. آنها همه را به مدت ۴۸ ساعت بدون اجازه خوابيدن ايستاده نگهداشتند.

شب اول دست های ما را بسته و با باتون ما و ساير زندانيان را زدند. به زندانيان فحش می دادند. جو بسيار ترسناک بود. طی دو روز بازجويی با چشم های بسته، همه چيز از ما پرسيدند.»

بيانيه این سازمان حقوق بشری می گويد: وجيهه مرصوصی همسر سعيد حجاريان که در ۱۵ ژوئن دستگير شده نیز معتقد است همسرش برای امضای اعترافات دروغین تحت فشار شديدی قرار دارد.

پس از اعلام نتايج انتخابات رياست جمهوری، تهران و برخی از شهرهای ايران شاهد راهپيمايی های معترضان بود که به گفته مقامات دولتی در اين اعتراضات دست کم ۲۰ نفر کشته شده اند.

همزمان موج گسترده دستگيری رهبران احزاب و گروه های اصلاح طلب که در ميان آنها نام چند معاون وزير سابق نيز به چشم می خورد آغاز شد که اين بازداشت ها همچنان ادامه دارد.

بازداشت ها همچنان ادامه دارد


از سوی دیگر، نيروهای امنيتی روز چهارشنبه با ورود به دفتر محمد علی دادخواه، وکيل دادگستری و از اعضای کانون مدافعان حقوق بشر، وی و تعدادی از همکاران حاضر در دفتر او را بازداشت کردند.

محمدحسين آقاسی، وکيل دادگستری در گفت وگو با راديو فردا ضمن تاييد خبر بازداشت محمد علی دادخواه گفت:نيروهای امنيتی با مراجعه به دفتر وکالت آقای دادخواه سخنگوی کانون مدافعان حقوق بشر، او را همراه پنج نفر ديگر از وکلای جوان بازداشت کردند.

وی افزوده است: احتمالا همکاران بازداشتی آقای دادخواه آزاد خواهند شد. چرا که ساير بازداشت شدگان کارمندان دفتر وکالت بوده اند.

در همين زمينه، وب سايت نوروز، وابسته به حزب مشارکت نيز خبر داده است که محمد رضا يزدان پناه، از اعضای جبهه مشارکت شامگاه روز سه شنبه بازداشت شده است.طبق اين گزارش، آقای يزدان پناه در حال مراجعه به منزل بازداشت شده است و پی گيري های همسرش براي اطلاع از وضعيت وی تا به حال نتيجه ای در بر نداشته است.

محمدرضا يزدان پناه، روزنامه نگار، سابقه همکاری با روزنامه های اصلاح طلب شرق، کارگزاران، هم ميهن و فرهيختگان را دارد.

radiofarda

راهکارهای مهمی برای جلوگیری از شنود اطلاعاتی در فضای وب

با توجه به اینکه اینترنت مهمترین ابزار ارتباطی مان در حال حاضر می باشد و تنها این ابزار است که به سبب ماهیت پیچیده و چند شکلیش سیستم های جاسوسی و امنیتی نمی توانند به سادگی و بطور یک “روش برای همه” به شنود آن دست بزنند برخی راهکارها را فراهم نموده ام که به توسط آن می توان امکان شنود را به حداقل رساند. لطفا این راهکار ها و پیشنهاد ها را جدی بگیرید.

هجوم ناگهانی نیروهای اطلاعاتی به کافی‎نت‎ها

کوردستان میدیا: در یورش ناگهانی نیروهای اطلاعاتی رژیم به کافی‎نت‎ها، چندین تن بازداشت شدند. خبرگزاری کردستان در این زمینه گزارش داد، مدتی است که نیروهای اطلاعاتی در برخی از شهرهای کردستان با هجوم ناگهانی به کافی‎نت‎ها، اقدام به بازداشت کسانی می‎نمایند که از سایتهای سیاسی بازدید نموده یا از طریق ایمیل به فعالیت سیاسی می‎پردازند. نیروهای رژیم سپس این افراد را به بازداشتگاه‎های اداره اطلاعات منتقل می‎نمایند.در این یورش‎ها تاکنون چندین تن از جوانان کرد در کافی‎نت‎ها دستگیر و سپس تحت شدیدترین شکنجه‎ها قرار گرفته‎اند.هجوم ناگهانی به کافی‎نت‎ها که از چند روز قبل از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری آغاز شده بود همچنان در برخی از شهرهای کردستان ادامه دارد.

اویغورها: ۱۰۳ قیام خونین در ۱۲۰ سال


اویغورها: ۱۰۳ قیام خونین در ۱۲۰ سال

ظرف ۱۲۰ سال گذشته، این یکصد و سومین قیام اویغورها بود که به وسیله چینی‌ها سرکوب شد. اویغورها کیستند؟ در کجا زندگی می‌کنند؟ فرهنگ، زبان و مذهب آنان چیست و چرا از سوی حکومت مرکزی چین سرکوب می‌شوند؟
درگیری‌های خونین شین جیانگ در شمال غربی چین، بار دیگر نام اقلیت مسلمان اویغور را بر سر زبان‌ها انداخت. در درگیری‌های روز یکشنبه (۵ جولای) دست کم ۱۴۰ اویغور کشته و حدود ۸۰۰ تن از آنان زخمی شدند.

.
اویغورها دارای ریشه مغولی و ترکی هستند. جمعیت این اقلیت قومی حدود ده میلیون نفر است. حدود ۹۰ درصد اویغورها در جمهوری خلق چین و بقیه آنها در مناطق مرزی قزاقستان و قرقیزستان زندگی می‌کنند. در سرشماری سال ۲۰۰۳ میلادی، تعداد اویغورهای ایالت شین جیانگ، کمی بیش از ۸ میلیون و ۸۲۳ هزار نفر اعلام شد.

فرهنگ، زبان و مذهب اویغورها

اویغورها به زبان اویغوری حرف می‌زنند و خط آنان عربی/ فارسی است. اکثریت قریب به اتفاق این اقلیت قومی را مسلمانان اهل سنت تشکیل می‌دهند. اما دلیل درگیری‌های آنان با حکومت مرکزی چین گرایشات مذهبی نیست، بلکه تبعیض قومی آنان را وادار به مقاومت می‌کند. این بار مرگ دو کارگر اویغوری بود که اعتراضات را برانگیخت.
اویغورها در قرن هشتم میلادی پس از تسلط بر ۹ قوم همجوار، امپراتوری بزرگ خود را در مغولستان امروز برپا کردند که از دو امپراتوری شرقی و غربی تشکیل می‌شد. پایتخت امپراتوری شرقی "چار بالغاس" و پایتخت امپراتوری غربی "توفار" نام داشت. در حفاری‌های اخیر چار بالغاس، کشف حصاری به ارتفاع ۱۲ متر، سبب شهرت جهانی این منطقه شد.

مهاجرت به چین

در قرن نهم میلادی، پس از جنگ‌های خونین با قرقیزها، امپراتوری اویغورها از هم پاشید و بخش عمده اتباع آن به چین مهاجرت کردند. در قرن سیزدهم میلادی، پس از محاکمه و اعدام "ایدیگوت سالاندی"، حاکم بودایی شین‌جیانگ به جرم دشمنی با اسلام، اویغورها به اسلام گرویدند. در قرن ۱۸ میلادی این اقلیت قومی تسلیم مانچو شد و امپراتوری چین خاک آنها را ضمیمه خود کرد.
در قرن نوزدهم میلادی، یک جنگ‌سالار اویغور به نام "یاکوب بگ" کوشید در کشگر یا ترکستان چین امپراتوری جدیدی ایجاد کند، اما موفق نشد. قیام او از پشتیبانی همه اقوام ترک و مغول چین برخوردار نشد و مسلمانان چین حتی علیه او به پا خاستند. سرانجام قیام یاکوب بگ به وسیله ارتش منچوری سرکوب شد. در این نبردها میلیون‌ها اویغور و چینی کشته شدند.

۱۰۰ قیام خونین در ۸۸ سال!

درگیری‌های خونین روز یکشنبه پنجم جولای، یکصد و سومین قیام اویغورها ظرف ۱۲۰ سال گذشته بود. آنها در فاصله سال‌های ۱۸۸۴ تا ۱۹۷۲ ۱۰۰ بار دست به قیام زدند که میانگین آن بیش از سالی یک‌بار می‌شود. در این قیام‌ها صدها هزار اویغوری کشته شدند. چینی‌ها محل سکونت اویغورها را "شین جیانگ" می‌خوانند که به معنای سرزمین نو است. اما خود اویغورها ترجیح می‌دهند از این ایالت به عنوان اویغورستان یا ترکستان شرقی یاد کنند.
در پی سرنگونی امپراتوری چین، جنگ سالاران محلی شین‌جیانگ رهبری اویغورها را به دست گرفتند. در دهه‌های سی و چهل قرن بیستم، روسیه و ژاپن کوشیدند این جنگ‌سالاران را زیر نفوذ بگیرند. در سال‌های ۱۹۳۳ تا ۱۹۳۴ و ۱۹۴۴ تا ۱۹۴۶ پان‌ترکیست‌ها، مسلمانان و حتی کمونیست‌ها کوشیدند در بخشی از منطقه یک جمهوری مستقل اویغورستان ایجاد کنند، اما جامعه جهانی این جمهوری را به رسمیت نشناخت. حتی اتحاد شوروی سابق، به عنوان رقیب، و ژاپن به عنوان دشمن اصلی چین و ترکیه که دعاوی پان‌ترکیسیتی داشت، این جمهوری را به رسمیت نشناختند.

خودمختاری در چارچوب چین کمونیست
به دنبال پیروزی کمونیست‌ها در جنگ‌های داخلی، جمهوری خلق چین با به رسمیت شناختن خودمختاری شین جیانگ، خودگردانی سیاسی، فرهنگی و اقتصادی اویغورها را در چارچوب جمهوری خلق به رسمیت شناخت. حزب کمونیست چین با این اقدام توانست نخبگان اویغور را به خود جذب کند. آنها ادبیات انقلابی مائو را به زبان‌های ترکی، عربی و فارسی ترجمه می‌کردند تا به سراسر جهان فرستاده شود.
اصلاحات دوران پس از مائو، برای اویغورها هم سودمند و هم زیانبخش بود. مثلا اصلاحات ارضی به مناسبات فئودالیستی حاکم بر منطقه پایان داد. اما متمرکز کردن کشاورزان در کالخوزها، سبب خشکسالی بزرگی شد که در سال ۱۹۶۲ حدود ۵۰۰ هزار نفر از اقوام کوچ‌نشین قزاق، قرقیز و اویغور را واداشت به اتحاد جماهیر شوروی سابق مهاجرت کنند.

افزایش سطح رفاه

نظام کمونیستی در عین‌حال سبب گسترش زیرساخت‌ها، رشد اقتصادی، آموزشی و بهداشتی شد، مرگ و میر کودکان را کاهش داد و سطح زندگی را بالا برد. شین جیانگ امروز در میان مناطق فقیر و دور از مرکز چین، یکی از ثروتمندترین ایالات و مرکز صنایع تسلیحاتی این کشور است، اما جنبش‌های مردم‌سالارانه و قومی و مذهبی در آن به شدت سرکوب می‌شوند. در سرکوب خونین قیام‌های محلی سال‌های ۱۹۹۰ و ۱۹۹۷ صدها اویغور کشته و ۳ هزار نفر دستگیر شدند. از این تعداد، تا سال ۱۹۹۹ دست کم ۱۲ نفر اعدام شدند.

فرق مسلمان فلسطینی با مسلمان چینی

پس از کشتار ۱۴۰ اویغور مسلمان در ناآرامی‌های آخر هفته گذشته، رهبران جمهوری اسلامی ایران که معمولا در چنین شرایطی جانب مسلمانان را می‌گیرند، در این مورد سکوت کامل اختیار کردند. این سکوت با اعتراض‌هایی روبرو شد. از جمله سایت تابناک که معروف به نزدیکی به محسن رضایی است، به نقل از یک خواننده خود نوشت: «روز ۱۴ تیرماه، در غرب چین حداقل ۱۴۰ مسلمان در جریان اعتراض به تبعیض به خون درغلتیدند. اما دریغ که دولت ایران و صدا و سیما، که برای کوچکترین اتفاق در غرب صدای وااسلام‌شان بلند می‌شود، اعتراضی نکردند. این یعنی چه؟ مگر مسلمان با مسلمان فرق دارد؟ ... چرا رئیس‌جمهورمان که دائما در فکر مسلمانان غزه است، یادی از مسلمانان چین نمی‌کند؟».

همکاری‌های گسترده ایران و چین

جمهوری اسلامی ایران مناسبات اقتصادی گسترده‌ای با جمهوری خلق چین برقرار کرده است. بر اساس گزارش منابع دولتی، حجم قراردادهای میان ایران و چین، تا دو سال قبل به بالای ۱۰۰ میلیارد دلار رسید و وزیر نفت وقت پیش‌بینی کرد که تا ۲۰۰ میلیارد دلار افزایش خواهد یافت. سه روز پس از ناآرامی‌های شین جیانگ، پکن محل برگزاری "همایش سرمایه‌گذاری در طرح‌های پالایشگاهی ایران" بود.
حسین نقره‌کار شیرازی، معاون وزیر نفت جمهوری اسلامی، که در راس هیئتی به پکن وارد شده بود، به خبرنگار واحد مرکزی خبر در این شهر گفت: «قصد داریم در یک دهه آینده، هفت پالایشگاه جدید با همکاری چین و کشورهای دیگر بسازیم. چینی‌ها از سه سال پیش در طرح‌های نفتی ایران فعال شده‌اند و اکنون در صدد توسعه همکاری در بخش‌های پالایش، پتروشیمی و تاسیس خط لوله با آن‌ها هستیم».
معاون وزارت نفت به چینی‌ها توصیه کرد که در برخورد با صنایع نفت و گاز ایران نگاه راهبردی داشته باشند، زیرا می‌توانند در صنایع نفت ۸۰ سال و در صنایع گاز ۱۰۰ سال با ایران همکاری داشته باشند.
جمهوری اسلامی ایران، علاوه بر همکاری‌های گسترده اقتصادی، به پشتیبانی چین در صحنه بین‌المللی هم نیاز دارد. چینی‌ها، در کنار روس‌ها، تاکنون در بسیاری موارد مانع گسترش تحریم‌های اقتصادی علیه جمهوری اسلامی شده‌اند.

نویسنده: جواد طالعی
تحریریه: بهنام باوندپور
DW-WORLD.DE

فیلترشکن جدید

مگر مسلمان با مسلمان فرق دارد؟

یکی از کاربران"تابناک" در پیامی آورده است:امیدوارم که این موضوع را انعکاس دهید و به رسالت خبری خود عمل کنید.هموطنان من روز 14 تیرماه در غرب چین حداقل 140 مسلمان چینی در جریان اعتراض به وضعیت تبعیض آمیز دولت چین و مهاجرت اجباری غیر مسلمانان به آن ایالت به خون در غلطیدند و شهید شدند.
اما دریغ که هیچ یک از حوزه های علمیه, سازمان کنفرانس اسلامی, دولت ایران, صدا و سیما که برای کوچکترین اتفاق در غرب (مانند موضوع مروه در آلمان) صدای وا اسلامایشان بلند می شود اعتراضی نکردند.
این موضوع یعنی چه؟ مگر مسلمان با مسلمان فرق دارد؟ مگر نه اینکه می گوییم سیاست ما مثل دیانت ما است؟ مگر دیانت ما سکوت در مقابل ظلم را جایز می داند؟
پس چرا رئیس محترم جمهورمان که دائما در فکر مسلمانان غزه است, یادی از مسلمانان چین نمی کند؟
اگر اصول گرا هستیم و اگر جزو اصول ما حمایت از مسلمانان در رنج تمامی دنیا است چگونه مسلمانان ممالک گوناگون با هم متفاوت اند؟ مردمی که خود جوش به مقابل سفارت خانه های غربی می روند تا صدای امت مسلمان ایران را به گوش دنیا برسانند آیا می دانند که سفارت چین در تهران و خیابان پاسداران است؟
آقایانی که خود را مسئول و ..... مسلمانان جهان می دانند چگونه به خود اجازه می دهند در مقابل کشته شدن بیش از صد زن و مرد بی دفاع مسلمان چینی به دست دولت آن کشور سکوت کنند؟
آیا به روز مجازات هم اعتقادی دارند؟
پاسخ تفتان به این کاربر:
رژیم ایران حکومت اسلامی نیست که برای مسلمانان دل بسوزاند بلکه یک حکومت شیطانی و صفوی است که در راستای منافع خود از قدس دفاع می کند تا توجه مسلمانان را به خود جلب نموده و بدین طریق به تبلیغ دین رفض و نفاق صفوی در جهان بپردازد.
رژیم ایران بهترین روابط را با چین و هند و روس دارد در حالی که هر سه کشور در حق مسلمانان ظلم و ستم روا داشته اند و هند کشمیر را اشغال کرده و بدترین جنایتها را در حق مردم کشمیر مرتکب شده است و هر روز فریاد زنان و دختران و فرزندان مسلمان کشمیری به آسمان بلند می شود و مورد تعرض و تجاوز هندوها قرار می گیرند ولی رژیم ولایت فقیه بهترین روابط سیاسی و اقتصادی را با هند دارد و هیچ گاه به جنایت هندوها اعتراض نکرده است.
و روس کشور مسلمانان چچن را اشغال کرده است و هزاران مسلمان چچنی را به شهادت رسانده و بدترین جنایتها را در حق مردم چچن مرتکب شده است اما رژیم ولایت فقیه هیچ گاه اعتراض نکرده است و بهترین روابط را با روس داشته و دارد و حتی در جنگ با چچن روس را کمک کرده است و همینطور است مسئله مسلمانان چین و رژیم ولایت فقیه بهترین روابط را با این کشور دارد.
لذا سر و صدا های رژیم برای مردم فلسطین فقط در راستای صدور تشیع به جهان عرب و مرکز اسلام می باشد نه از روی دلسوزی برای مسلمانان.

بزرگترین خر مگس دنیا به روی احمدی نژاد نشست [HQ]

بخش فارسی سایت Sesawe معرفی راهکارهای عبور از فیلترینگ ، ناشناس ماندن دراینترنت و جلوگیری از استراق سمع

ائتلافی از چند موسسه و سازمانهای مختلف است که فعالیت آنها در راستای حمایت از دسترسی آزاد و بدون محدودیت به اینترنت متمرکز می باشد. این ائتلاف متشکل از عده ای برنامه نویس و همچنین نهادها و افرادی است که همگی در یک نکته اتفاق نظر دارند و آن "دسترسی آزاد به اینترنت" می باشد.
برای رفتن به سایت کلیک کنید

۱۳۸۸ تیر ۱۶, سه‌شنبه

اعترافات محمد علی ابطحی در رابطه با راه اندازی و دست داشتن در انقلاب سبز مخملی

آزار جنسی زندانیان سیاسی توسط مزدوران خامنه ای



تهران – روزنامه گاردین چاپ انگلستان گزارشی تکان دهنده از ضرب و شتم و شکنجه و آزار جنسی بازداشت شدگان اخیر در زندانهای رژیم را منتشر کرده است. این گزارش مربوط به بازداشت ها در شیراز است.
متن فارسی این گزارش که در " وبلاگ خرداد 88" آمده وتوسط "اخبارروز" منتشر شده به شرح زیر است:
وبلاگ خرداد ٨٨شیراز، سه‌شنبه، ۹ تیرماه ۸۸:اسفندیار پورگیو
حدود ده و نیم بود که از پنجره‌ی مغازه دیدمش. از دور می‌شد تشخیص داد کهبازداشت بوده و تازه آزاد شده. تمام صورتش کبود بود، دندان‌هایش را شکسته بودند و دور چشم‌هایش باد کرده بود به طوری که به سختی می‌توانست بازشان کند. بعد از آزاد شدن مستقیم رفته بود خانه ولی پدرش راهش نداده بود. گفته بود: «دیگر جایت توی این خانه نیست.» نگفته بود که بهش تجاوز کرده‌اند. فقط گفته‌ بود که دو هفته بازداشت بوده. من هم اول متوجه نشدم. به من چیزی نگفت، تا این‌که دکتر تشخیص داد و خودش هم تأیید کرد.
هیچ‌کس توی خانواده‌اش مدرسه نرفته. مادرش مرده ولی چندتا خواهر و برادر دارد. به او حسودی می‌کنند چون دیپلمش را رفته. آدمی است خیلی معمولی،‌ هجده سالش است و چهارشانه است و قدبلند. قبلش اهل سیاست هم نبود. موقع انتخابات آمد از من پرسید که به نظرم به چه کسی رأی بدهم. به من اعتماد دارد. پدرش طرفدار احمدی‌نژاد است و یک سال است که به او می‌گوید منافق.
در یکی از شهرستان‌های اطراف شیراز مغازه دارم. امروز صبح زود از بازداشتگاهی در مرکز شهر آزاد شد. خودت می‌دانی کجاست. مسافت زیادی را پیاده آمد تا رسید به ستاد، بعد تاکسی گرفت و به تاکسی گفت که پول ندارد. تاکسی هم او را تا ترمینال آورد. بعد سراغ راننده‌ای رفت که می‌شناخت او هم بی‌آن‌که پولی بگیرد آوردش تا همین شهر ما.
روی صندلی افتاد. سوال‌ها را من شروع کردم. آری، بازداشت بوده. اولین چیزی که گفت این بود که جایی را ندارد برود. آیا می‌تواند یکی دو روزی پیش من بماند؟ گفتم اگر می‌تواند یکی دو ساعت صبر کند تا بعد با هم به خانه برویم. موافقت کرد. به یکی از دوستان پزشکم زنگ زدم تا بیاید خانه او را ببیند. بعد بردمش خانه.
کتف و بازویش پارگی داشت. زخم بود. صورتش هم علاوه بر کوفتگی زخم شده بود. استخوان‌هایش نشکسته بود ولی تمام بدنش ضرب دیده بود. می‌خواستم از او عکس بگیرم که نگذاشت. دکتر گفت تنها چهارتا از دندان‌هایش سالم مانده، بقیه‌اش شکسته. نمی‌شد حرف‌هایش را فهمید. آن‌وقت دکتر توضیح داد چه اتفاقی افتاده. پارگی مقعد داشت و دکتر احتمال خونریزی روده‌ی بزرگ می‌داد. گفت باید به سرعت ببریمش بیمارستان. گفت برایش بدن باقی نگذاشته‌اند، این دیگر آدم بشو نیست.
دکترش آدم ترسویی است ولی تمام روزش را صرف او کرد. هرکه بود از دیدن صحنه شوکه می‌شد.
در بیمارستان به اسمی دیگر پذیرفتندش. دفترچه‌ی بیمه‌ی کس دیگری را نشان دادیم. پرستارها گریه می‌کردند، به خصوص دوتایشان که مرتب می‌پرسیدند کدام حیوانی او را به این روز انداخته. چهارساعت بی‌هوش بود، آرام‌بخش که تزریق کردند به هوش آمد. همراهان سایر مریض‌ها جمع شده بودند ببینند چه بلایی سرش آمده.
بعد به هوش آمد. کاملاً درهم شکسته بود. می‌گفت پول‌تان را برای من دور نریزید، وقتی از بیمارستان مرخص بشوم خودم را می‌کشم. بیشتر از همه از این ناراحت بود که نتوانسته در کنکور شرکت کند.
دوشنبه دو هفته پیش گرفته بودندش. جمعی از جوان‌های درشت‌اندام سپر انسانی دور تظاهرات‌کنندگان تشکیل داده بودند. او هم یکی از آن‌ها بوده. می‌گفت توانسته چندتا از یگان‌های ویژه را بزند. آن‌ها را به درون جمعیت می‌کشیده‌ و کتک‌شان می‌زده‌اند. ولی گوشه‌ای گیرش آورده‌اند و روی سرش ریخته‌اند.
«مرا تا شب توی ماشین حبس کرده بودند. بعد منتقلم کردند به سلول انفرادی. دو روز در سلول انفرادی بودم. مرتباً بازجویی‌ام می‌کردند، کتک‌ام می‌زدند و از سقف آویزانم می‌کردند. بهش می‌گویند جوجه‌کباب. دست و پای آدم را به هم می‌بندند و از سقف آویزان می‌کنند، بعد می‌چرخانندت و با کابل می‌زنند. می‌گفتند اگر همکاری نکنی جوجه‌کباب‌ات می‌کنیم.
«روزی یک وعده غذا می‌دادند و آب گرم برای نوشیدن. سیلی مکرر جزو مجازات‌ها بود. در بازجویی‌ها مرتباً می‌پرسیدند که آیا از خارج دستور گرفته‌ام؟ بعد مرا پیش قاضی بردند که قرار بود حکم نهایی را صادر کند. مرا به دو میلیون و پانصد هزار تومان جریمه محکوم کرد و دوسال زندان تعلیقی و تعزیری. گویا تمامش ظاهرسازی بود. فکر کردم از بازداشتگاه می‌برندم زندان. ولی مرا به جایی فرستادند که اسمش را گذاشته‌اند «اتاق گردن‌کلفت‌ها». چند جوان دیگر هم به سن و سال من آنجا بودند. از یکی از مأمورها پرسیدم که چرا مرا به زندان نفرستاده‌اند. گفت هنوز چند روزی باید مهمانمان باشی.
«در حین بازجویی از من خواستند که تعهد بدهم و اعتراف کنم. نکردم. گفتند «از دوستان‌ات بپرس که با کسانی که همکاری نمی‌کنند چه کار می‌کنیم.» بقیه را هم دوشنبه بیست و پنجم گرفته بودند. نگران بودم که نکند مردم از خیابان‌ها رفته باشند و تظاهرات ساکت شده باشد.

با هم‌سلولی‌هایم مشورت کردم چه کار کنم. هیچ‌کس نظری نداشت. وسوسه شدم اعتراف کنم ولی نکردم. از روز سوم دوباره شروع کردند به کتک زدن. روز بعد،‌ دوباره بازجویی کردند و ریختند روی سرم. اصرار داشتند که از خارج دستور می‌گرفته‌ام. من هم می‌گفتم که صرفاً به رأیم اعتراض داشته‌ام. شنبه یا یکشنبه (روز پنجم یا ششم) بود که برای اولین بار به من تجاوز کردند. سه چهار مأمور درشت‌هیکل که قبلاً ندیده بودیم وارد شدند. گفتند «ما با گردن‌کلفت‌ها جور دیگری رفتار می‌کنیم.» بعد سروقت من آمدند و شروع کردند به پاره کردن لباس‌هایم. فهمیدم چه قصدی دارند و سعی کردم از خودم دفاع کنم. دونفرشان مرا روی زمین خواباندند و نفر سوم کارش را کرد. آن‌هم در مقابل سایر بازداشت‌شدگان. آن‌ها هم کاری از دست‌شان برنمی‌آمد. نمی‌توانستم ببینم‌شان اما شنیدم که تحرکی کردند و کتک‌شان زدند. چهار پنج دقیقه بیشتر طول نکشید. به هم‌سلولی‌هایم گفتند «ببینید ما با گردن‌کلفت‌ها چه کار می‌کنیم.» بعد رفتند.
«هم‌سلولی‌هایم به خصوص یکی‌شان که سن‌اش بیشتر بود مرا دلداری می‌دادند. می‌گفتند کسی با این کار شخصیت‌اش خرد نمی‌شود. می‌گفتند باید پیه‌اش را به تن‌ات می‌مالیدی.
«هیچ‌وقت فکر نمی‌کردم واقعاً چنین کاری بکنند. شنیدن‌اش خیلی فرق دارد با این‌که ببینی دارد چه به سرت می‌آید. به‌خصوص من که همیشه خودم را قوی می‌دانستم.
«در روزهای بعد این کار را با دو هم‌سلولی دیگر هم کردند. بعدش دیگر روال عادی شد و هر روز این کار را می‌کردند. مردی که بار اول این کار را با من کرده بود یکبار گفت «من باز هوس این خوشگل را کرده‌ام» ولی دیگران به او یادآوری کردند که «نه، به نوبت.» آن‌قدر ضعیف شده بودیم و کتک خورده بودیم که کاری از دست‌مان برنمی‌آمد. اولین‌بار که این کار را با کسی دیگر کردند سعی کردم واکنشی نشان بدهم ولی چنان کتکم زدند که باقی‌اش را یادم نمی‌آید. آن‌گاه دوباره منتقلم کردند به سلول انفرادی.
«بازجویی‌ها دوباره شروع شد. در سه روز قبل بازجویی در کار نبود، فقط کتک می‌زدند. می‌گفتند «حالا آدم شدی؟ فهمیدی ما با گردن‌کلفت‌ها چه کار می‌کنیم؟ اگر آدم نشوی می‌فرستیم‌ات عادل آباد بند بچه‌بازها که هرروزت همین باشد.»‌آن‌قدر ضعیف شده بودم که نمی‌دانستم چه جوابی بدهم. آن‌وقت گفتند باید رابط‌هایت را افشاء کنی. گفتم رابطی ندارم و خبر تظاهرات را از روی اینترنت گرفته‌ام و به نظرم کار درستی آمده و شرکت کرده‌ام. آن روز شلواری به من دادند چون شلوار خودم دیگر قابل استفاده نبود.
همین رویه ادامه داشت تا امروز صبح که آزد شدم. بعضی وقت‌ها دوبار در روز این کار را می‌کردند. سه‌شنبه حتا یادم نمی‌آید که چه کار کردند.
«اما این را می‌دانم که از کارشان لذت می‌بردند و قصدشان فقط شکنجه‌ی من نبود. احتمالاً به همین دلیل هم مرا از دیگران جدا کردند. از من خوش‌شان آمده بود. به غیر از یکی‌شان، بقیه‌شان درشت‌هیکل بودند. در هفته‌ی آخر، دیگر بازجویی و کتک زدن در کار نبود. فقط تجاوز می‌کردند و سلول انفرادی.»
این چیزهایی است که او تعریف کرده. ولی نه به این صورت. باید جاهای خالی اش را با حدس و گمان پر می‌کردم و از او می‌پرسیدم تا تأیید کند. رنج جسمی و روانی فراوانی برد تا این‌ها را تعریف کند و در میانش می‌زد زیر گریه. از او خواستم که این کار را بکند شاید سودی به حال کسانی داشته باشد که به وضعیت مشابهی دچارند.