باید میان خون رفت
باید پای پیاده به تفتان ومکران رفت
باید قدرت دشمن را در هم کوبید
باید راه مبارزه را آموخت
باید رزم شمشیر یاد گرفت
باید از زیر سایه ظلم خود را بیرون کشید
باید تا آخرین قطره خون جنگید
باید چشم را سرمه کرد از خون شهید
باید اشک را شست با خون دشمن لعین
تا بداند کیستم ،چیستم ،از کجا بر خاستم ،چرا برخاستم
فاش گویم ،آمدم چون سعد بر دریا زنم
چون تمییم آتش درون کوه کنم
چون بلال تکبیر گویم بر دیار
چون عمر خروشم بر دشمن
چون علی با ذوالفغار فتح کنم خیبر
چون مدینه یهود را بیرون کنم از قریظه
عکاشه جعفری
سخنی از بلوچستان
سخنی از بلوچستان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر