حاج م رئیس بسیج منطقه کریم آباد است از همکاران نزدیک نیروهای دولتی . روز قبل برای برخی خبرگزاریها زنگ زده بود و گفته بود من یک گروه تروریستی را دستگیر نموده ام بیایید و این خبر را از طرف من منتشر کنید تا امتیازی برای من باشد.
او مسئول امنیت منطقه خودش است می بیند تعدادی از جوانان جمع شده اند و احتمال شلوغی وجود دارد فورا زنگ می زند و از نیروی انتظامی تقاضای نیرو می کند. نیروها به سرعت آنجا حاضر می شوند و خود حاج آقا را دستگیر نموده و به کلانتری می برند در آنجا با چوب دستی کلفتی به قول خودش دسته کلنگی می افتند به جانش چنان کتکش می زنند که پیراهنش پاره می شود و تمام بدنش مخصوصا دست راستش به شدت مجروح می شود ...
بعد از مدتی سرهنگ آشنایی می آید چشمش به حاج آقا می افتد می پرسد این را چرا کتک زدید می گویند این به ما سنگ زده . سرهنگ داد می زند بیخود کردید او نیروی خود ما است این تعداد بسیجی دارد ...
سرهنگ با معذرت خواهی او را آزاد نموده بود.
یک نمونه دیگر
حاج ن ک از همکاران نزدیک نیروهای دولتی و رئیس بسیج است به قول محلیها مخبر ... است وقتی صدای انفجار را می شنود اسلحه خود را بر می دارد و به طرف محل انفجار می رود تا مظنونین احتمالی را دستگیر نموده و امتیازی کسب نماید در راه با گروهی از افراد خشمگین ش مواجه می شود فورا کارت شناسایی خود را نشان می دهد و می گوید من جزو نیروهای شما هستم . کسی به حرفهایش توجه نمی کند او را از ماشین پیاده نموده کتک مفصلی می زنند و ماشینش را می شکنند جاج آقا با عصبانیت پیاده به طرف استانداری راه می افتد تا از این رفتار شکایت کند بین راه با گروه دیگری مواجه می شود این دفعه حسابی کتک می خورد و به بیمارستان می رود.
دلیل ناکامی نیروها در تامین امنیت
۱- مردمی و محلی نیستند
۲- بیگانه و برخی هم عقده ای هستند .
برای دستگیری یک متهم صد مجرم بالقوه و عقده ای درست می کنند که در آینده عقده خود را جایی خالی خواهند کرد.
جوانی که تنها یک شبانه روز در بازداشت بوده
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر