۱۳۸۸ خرداد ۱۱, دوشنبه

اعدام سه تن درزاهدان، تنها یک نمونه از ستمگری های رژیم و پایمال سازی حقوق انسانی است


ایران ب ب ب

روزنامه ایتالیائی: اعدام سه تن درزاهدان، تنها یک نمونه از ستمگری های رژیم و پایمال سازی حقوق انسانی است
آشوب های خونین در زاهدان، که هنوز از ابعاد آن اطلاعات دقیقی در دست نیست، و حکومت می کوشد از درز کردن واقعیات به رسانه های همگانی جلوگیری کند، همچنان مورد توجه رسانه های گروهی جهان است که آن را حلقه دیگری از ناآرامی های شدیدی می دانند که اکنون دراز مدتی است در ایران جریان دارد و بخشی از آن از نزاع بین شیعه و سنی سرچشمه می گیرد (در استان های کردستان و سیستان و بلوچستان که اکثر اهالی آن دو استان اهل تسنن هستند) و بخش دیگر جنبه درگیری های قومی دارد (با عرب زبانان جنوب ایران).
روزنامه پرتیراژ ایتالیائی کوریره دلاسرا در شماره دیروز خود (یکشنبه 10 خردادماه 1388- 21 مه 2009) گزارش مفصلی درباره رویدادهای خونین زاهدان انتشار داد و آن را نمونه دیگری از سرکوبگری رژیم اسلامی ایران توصیف کرد. گزیده هائی از این گزارش را به آگاهی کاربران می رسانیم:
روزنامه ایتالیائی در عنوان درشت خبری خود چنین نوشت: «بعد از تنها دو روز که از انفجار مسجد شیعیان در بلوچستان می گذشت، سه نفر اعدام شدند» و در عناوین کوچکتر نوشت: «محاکمه برق آسای متهمان در زاهدان به خاطر انفجار مسجد شیعیان در بلوچستان – این است قانون احمدی نژاد!»
کوریره دلا سرا در ادامه مقاله تحلیلی خود چنین نوشت: «واژه هائی چون محاربه با خدا و مفسد فی الارض، زبان عادی آیت الله ها در ایران در این نوع مواقع است. این یک زبان جاری است که در چنین مواقعی توسط تندروها به کار گرفته می شود. واقعا این شیوه، قرون وسطائی است و ایران را در لبه پرتگاه خرافات و عقب افتادگی قرار داده است و انسان را بیش از پیش به وحشت از طرز فکر آنان وا می دارد.
وحشت دیدن چنین انسان هائی با طرز فکرهای منجمد شده و قرون وسطائی و وحشت از آن چه که شنیده می شود و یا با چشم می بینیم .
با این توضیحات راهی برای ما انسان ها باقی نمی ماند، جز شکستن سکوتمان در برابر قانون احمدی نژاد.
اتهاماتی شبیه آن چه که به این سه نگون بخت بسته شد، نتیجه اش چیزی جز بردن آنان به پای چوبه دار نمی توانست باشد – البته احتیاجی هم به دلیل و مدرک و برهان در این گونه اتهامات نیست (که این جا نیز البته منظور، جمهوری اسلامی ایران است).
این سه تن متهم به انفجار مسجد شیعیان در نزدیکی مرز پاکستان بودند که مرگ 25 نفر را به دنبال داشت. بنابراین، نیاز به اعتراف متهمین بود – که این اعتراف انجام شد و بلافاصله در یک محاکمه برق آسا و با حضور جلاد، این سه تن به پای چوبه دار برده شدند و آنان بدون آن که تحقیقات بیشتری انجام شده و یا به آنان امکان داده شده باشد از خود دفاع کنند، در برابر چشمان بهت زده مردم، در میدان مرکزی شهر به چوبه دار آویخته شدند.
آری، این است ایران محمود احمدی نژاد!!! همان مردی که در سالرزو درگذشت حضرت فاطمه زهرا دخت رسول اسلام زار زار می گریست.
در طول زمامداری محمود احمدی نژاد، که خود را برای بار دوم نیز کاندیدای ریاست جمهوری کرده است، شمار افرادی که به مرگ محکوم گردیده و به پای چوبه دار برده شده و یا در برابر جوخه آتش سپاه پاسداران قرار گرفته اند، بی تردید، تکان دهنده است.
طیق آمار ارائه شده از جانب سازمان های بین المللی حقوق بشر، در سال 2005 شمار اعدام های اعلام شده در ایران 94 تن بود. این شمار در سال 2006 به 177 نفر (تقریبا دو برابر) افزایش یافت و در سال 2007 به 335 نفر (تقریبا دو برابر سال ماقبل) و در سال 2008 به 346 نفر رسید و در سال میلادی جاری (2009) در ظرف کمتر از پنج ماهی که از آغاز سال می گذرد، شمار قربانیان به 120 نفر بالغ می شود.
علاوه براین، سازمان های حقوق بشر در دنیا که در این زمینه فعالیت دارند اعلام کرده اند که تعداد زیادی حکوم اعدام نوجوانانی نیز صادر شده که هنوز به سن قانونی نرسیده اند، ولی به اتهام قتل، در دادگاه محاکمه گردیده و به مرگ محکوم شده اند. این ها همه حکم هائی است که در دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد صادر شده است.
یک نمونه از این حکم اعدام ها، به دار آویختن دلارا دارابی بود که احتمالا مساله اعدام مهدی مزروعی را نیز باید به آن اضافه کرد.
در حکومت اسلامی احمدی نژاد، به کارگیری شکنجه و محاکمات برق آسا بدون تعیین وکیل مدافع و امکان دفاع و تضمین، و همچنین وجود دادگاه های ویژه، حقایقی هستند که دنیا از مدت ها پیش بدون به دست آوردن گوش شنوائی و نتیجه ای، شاهد اعمال جاری در قوانین جمهوری اسلامی ایران است – و برای ما که شاهد این چنین اعمال غیر انسانی هستیم، سکوت خیانت است و باید این سکوت را بشکنیم.

نوشتۀ: پاولو لکری - میلان
یکشنبه 21 مه 2009
برگرفته از روزنامه: کوریره دلا سرا - ایتالیا
ویرایش: دالیا کهن امین – اورشلیم

هیچ نظری موجود نیست: